مغز شما (تقریبا) هر کاری را که انجام می دهید پیش بینی می کند
علوم اعصاب پیشرفته نشان می دهد که مغز شما برای تفکر ساخته نشده است – این کار برای پیش بینی واقعیت شما ساخته شده است و شما بیش از آنچه تصور می کنید قدرت ادراک را دارید.از لحظه تولد تا آخرین لحظه زندگی ، مغز شما در جعبه ای ساکت و تاریک به نام جمجمه قرار گرفته است.
روز به روز ، به طور مداوم از طریق چشم ، گوش ، بینی و سایر اندام های حسی داده های حسی را از دنیای خارج دریافت می کند. این داده ها به صورت مناظر ، بوها ، صداها و سایر احساسات معنی دار که اکثر ما تجربه می کنیم ، وارد ذهن می شوند.
در مواجهه با این تکه های مبهم داده های حسی ، مغز شما باید به نوعی بفهمد که بعد چه کاری باید انجام دهد. مهمترین کار مغز شما کنترل بدن است تا زنده و سالم بمانید. مغز شما باید بتواند از این همه اطلاعات حسی که وارد آن می کنید ، معنا پیدا کند تا وقتی از پله ها بالا می روید به زمین نیفتید و یا در جنگل خوراک حیوانات وحشی نشوید.
چگونه مغز شما اطلاعات حس را رمزگشایی می کند تا بداند چگونه می تواند ادامه دهد؟
اگر فقط از اطلاعات مبهمی که بلافاصله وارد مغز می شود استفاده شده باشد ، شما در دریایی از عدم اطمینان قرار می گیرید ، و تا زمانیکه که جواب درست را بین این همه اطلاعات پیدا کنید در آن غوطه ور خواهید شد. خوشبختانه مغز شما یک منبع اطلاعاتی اضافی در اختیار دارد: آن هم چیزی نیست جز حافظه.
مغز شما در هر لحظه ، به صورت مجازی ، از خود می پرسد ، آخرین باری که با وضعیتی مشابه روبرو شدم ، وقتی بدن در وضعیت مشابهی قرار داشت ، بعد چه کار کردم؟
مغز شما می تواند از تجربیات گذشته شما استفاده کند – چیزهایی که شخصاً برای شما اتفاق افتاده است و چیزهایی که از دوستان ، معلمان ، کتاب ها ، فیلم ها و منابع دیگر درباره آنها آموخته اید. در یک چشم به هم زدن ، مغز شما قطعه هایی از تجربیات گذشته را در حالی که نورون های شما اطلاعات الکتروشیمیایی را به صورت رفت و برگشت در یک شبکه پیچیده و همیشه در حال تغییر انتقال می دهند ، بازسازی می کند.
مغز شما این بیت ها را در حافظه جمع می کند تا معنای داده های حسی را که وارد شده اند استنباط کند و حدس بزند که در مورد آن چه باید بکنید. تجربیات گذشته شما نه تنها آنچه در جهان پیرامون شما اتفاق افتاده بلکه شامل مواردی نیز است که در داخل بدن شما اتفاق افتاده است. آیا قلب شما به سرعت می تپید؟ نفس زیادی می کشید؟
مغز شما هر لحظه از خودش می پرسد ، آخرین باری که با وضعیت مشابهی روبرو شدم ، وقتی بدن در وضعیت مشابهی بود ، بعد چه کار کردم؟
این توضیح می دهد که چگونه مغز اقدامات بعدی بدن شما را برنامه ریزی می کند. چگونه مغز شما تجارب وفاداری بالا را از بین داده های خام دنیای خارج به ذهن متبادر می کند؟ مغز شما با ترکیب اطلاعات خارج و درون سر شما ، هر آنچه را می بینید ، می شنوید ، بو می کنید ، مزه می کنید و احساس می کنید ، تولید می کند.
مغز شما چگونه آنچه را مشاهده می کنید پیش بینی می کند
در اینجا نشان می دهد که حافظه شما یک عنصر حیاتی در آنچه می بینید است. به سه نقاشی نگاهی بیندازید:
در نقاشی ها چه چیزی می بینید؟
در داخل جمجمه شما ، بدون آگاهی شما ، میلیاردها نورون شما در تلاشند تا به آن خطوط و لکه ها معنا دهند. مغز شما در حال جستجو در طول یک عمر تجربیات گذشته است ، هزاران حدس را در یک بار صادر می کند ، احتمالات را وزن می کند ، سعی می کند به این سوال پاسخ دهد که این طول موج های نور بیشتر به چه صورت هستند؟
و همه اینها سریعتر از آن است که انگشتان خود را بکشید.خوب چه می بینی؟ یک سری خط سیاه و چند تا حباب؟ بیایید ببینیم وقتی اطلاعات بیشتری به مغز شما می دهیم چه اتفاقی می افتد. تصویر اول یک عنکبوت است که در حال تنیدن تار است، تصویر دوم یک زیردریایی است که از بالای یک آبشار به پایین آبشار در حال حرکت است و تصویر سوم یک اسکی روی برف و تماشاگران را نشان می دهد که توسط فرد و از دیدگاه اسکی ران دیده می شود.
وقتی به نقاشی ها نگاه می کنید ، اکنون باید اشیا آشنا را به جای خطوط و حباب ها ببینید. مغز شما در حال جمع آوری خاطرات از قطعاتی از تجربیات گذشته است تا از داده های تصویری پیش روی شما فراتر رفته و معنا پیدا کند. در این روند ، مغز شما به معنای واقعی کلمه در حال شلیک نورون های خود است خطوط و حباب ها تغییر نکرده اند – شما تغییر کرده اید.
این مقاله رو از دست ندین : کاری کن مردم دوستت داشته باشن
کارهای هنری ، به ویژه هنرهای انتزاعی ، به این دلیل امکان پذیر است که مغز انسان آنچه را تجربه می کند ، می سازد. هنگامی که شما یک نقاشی کوبیسم از پیکاسو را مشاهده می کنید و چهره های قابل تشخیص انسانی را می بینید ، این فقط به این دلیل اتفاق می افتد که شما از چهره های انسانی خاطره ای دارید که به مغز شما کمک می کند عناصر انتزاعی را درک کند. مارسل دوشان نقاش یک بار گفت که یک هنرمند فقط 50٪ کار را در خلق هنر انجام می دهد. 50٪ باقیمانده در مغز بیننده است (برخی از هنرمندان و فلاسفه نیمه دوم را “سهم بیننده” می نامند).
مغز شما فعالانه تجربیات شما را می سازد. هر روز صبح ، شما از خواب بیدار می شوید و دنیایی پر از احساس را در اطراف خود تجربه می کنید. صداهایی را بشنوید که شما را بیدار می کند ، مانند صدای زنگ گوشی یا جیک جیک پرندگان یا خروپف همسرتان. شاید بوی قهوه را بچشید. به نظر می رسد این احساسات دقیقاً به درون سر شما می چرخند گویی چشم ها ، بینی ، دهان ، گوش ها و پوست شما پنجره های شفافی بر روی جهان هستند.
اما شما با اعضای حسی خود احساس نمی کنید. شما با مغز خود حس می کنید.آنچه می بینید ترکیبی از آنچه در جهان وجود دارد و آنچه توسط مغز شما ساخته شده است.
تقریباً به همین ترتیب ، مغز شما نیز احساساتی را که در درون بدن احساس می کنید ، می سازد. درد و لرز و سایر احساسات درونی شما ترکیبی از آنچه در مغز شما می گذرد و آنچه در واقع در ریه ها و قلب و روده و عضلات و غیره اتفاق می افتد هستند. مغز شما همچنین اطلاعات تجربه های گذشته شما را اضافه می کند تا حدس بزند معنای این احساسات چیست.
به عنوان مثال ، وقتی افراد به اندازه کافی نخوابیده اند و خسته یا کم انرژی هستند ، ممکن است احساس گرسنگی کنند (زیرا قبلاً وقتی انرژی آنها کم بود گرسنه بوده اند) و ممکن است فکر کنند که یک میان وعده سریع باعث تقویت انرژی آنها می شود. در حقیقت ، آنها فقط از کمبود خواب خسته شده اند.این تجربه گرسنگی ساخته شده ممکن است یکی از دلایل افزایش وزن ناخواسته افراد باشد.
شما تقریباً مطمئناً تجربه ای داشته اید که اطلاعات درون سر شما نسبت به داده های دنیای خارج پیروز می شود. آیا تا به حال چهره یک دوست را در میان جمعیت دیده اید ، اما وقتی دوباره نگاه کردید ، فهمیدید که این فرد دیگری است؟ آیا تابه حال احساس کرده اید که تلفن همراه شما در جیب شما لرزیده است؟
آیا تا به حال آهنگی در سرتان پخش شده است که نمی توانید از آن خلاص شوید؟ دانشمندان علوم مغز و اعصاب دوست دارند بگویند که تجربه روزانه شما یک توهم با کنترل دقیق است که توسط جهان و بدن شما محدود می شود. این یک نوع توهم روزمره است که تمام تجربیات شما را ایجاد می کند و تمام اقدامات شما را راهنمایی می کند. این روشی عادی است که مغز شما به داده های حسی شما معنا می بخشد ، و شما تقریباً همیشه از وقوع آن بی اطلاع هستید.
به آخرین باری که عطش داشتید فکر کنید و یک لیوان آب نوشیدید. در عرض چند ثانیه پس از نوشیدن آخرین قطره ها ، احتمالاً احساس تشنگی کمتری دارید. این اتفاق ممکن است عادی به نظر برسد اما در واقع رسیدن آب به جریان خون شما حدود 20 دقیقه طول می کشد. آب نمی تواند ظرف چند ثانیه تشنگی شما را برطرف کند!! پس چه چیزی عطش شما را تسکین داد؟
پیش بینی. همانطور که مغز شما برنامه ریزی و عملیاتی را انجام می دهد که به شما امکان نوشیدن و خوردن را می دهد ، همزمان عواقب حسی آب خوردن آب را پیش بینی می کند و باعث می شود مدت ها قبل از تأثیر مستقیم آب بر روی خون ، احساس تشنگی کمتری داشته باشید.
پیش بینی ها ، تابش های نور را به اشیایی که می بینید تبدیل می کنند. آنها تغییرات فشار هوا را به صداهای قابل تشخیص و آثار شیمیایی را به بو و طعم تبدیل می کنند. پیش بینی ها به شما این امکان را می دهد که مطالب موجود سایت دکتر بارتر را بخوانید و آنها را به صورت حروف و کلمات و ایده ها درک کنید. به معنای واقعی ، پیش بینی ها فقط مغز شما در حال مکالمه با خودش است.
دسته ای از نورون ها بر اساس هر ترکیبی از گذشته و حال که مغز شما در حال جذب آن است ، بهترین حدس خود را در مورد آنچه در آینده نزدیک اتفاق خواهد افتاد می زنند. در حقیقت ، روند پیش بینی مغز شما کاملاً خطی نیست. معمولاً مغز شما روشهای مختلفی برای کنار آمدن با یک شرایط خاص دارد ، و این یک پیش بینی و تخمین احتمالات را برای هر یک ایجاد می کند. آیا این صدای خش خش در جنگل به دلیل باد ، حیوان ، دشمن یا چوپان است؟
آیا این چوب قهوه ای بلند یک شاخه ، عصا یا تفنگ است؟ در نهایت ، در هر لحظه ، برخی از پیش بینی ها برنده هستند. اغلب این پیش بینی است که با داده های حس ورودی مطابقت دارد ، اما نه همیشه. در هر صورت ، پیش بینی به عمل شما و تجربه حسی شما تبدیل می شود.
اگر مغز شما خوب پیش بینی کرده باشد ، در نتیجه نورون های شما با الگویی متناسب با داده های حس ورودی شما شلیک می کنند. این بدان معناست که این داده های حسی فراتر از تأیید پیش بینی های مغز شما ، هیچ استفاده دیگری نخواهد داشت آنچه در دنیا می بینید ، می شنوید ، بویید و می چشید و در آن لحظه در بدن احساس می کنید کاملاً در ذهن شما ساخته شده است.
با پیش بینی ، مغز شما را به طور کارآمد برای عمل آماده کرده است. وقتی مغز پیش بینی کننده شما درست باشد ، واقعیت شما را ایجاد می کند. وقتی اشتباه است ، هنوز واقعیت شما را ایجاد می کند و امیدوارم از اشتباهات خود درس بگیرد: مغز شما شامل خطاهای پیش بینی است و پیش بینی های خود را به روز می کند ، بنابراین می تواند دفعه بعدی بهتر پیش بینی کند.
کدام یک از آنها می آید؟ پیش بینی یا اقدام؟
اکنون این میخ نهایی در تابوت عقل سلیم است: همه این پیش بینی ها از روشی که تجربه می کنیم به عقب اتفاق می افتد. من و شما اول احساس می کنیم و دوم عمل می کنیم. اما در مغز شما ، حس کردن در واقع دوم است. مغز شما سیم دار است تا ابتدا برای عمل آماده شود.بله ، مغز شما برای شروع اقدامات شما قبل از اینکه از آنها مطلع شوید ، سیمی است.
این یک نوع معامله بزرگ است. به هر حال ، در زندگی روزمره ، شما کارهای زیادی را به دلخواه انجام می دهید ، درست است؟ حداقل اینطور به نظر میرسه. به عنوان مثال ، شما خواندن این کلمات را انتخاب کرده اید. اما مغز یک ارگان پیش بینی کننده است. این مجموعه اقدامات بعدی شما را بر اساس تجربه گذشته و شرایط فعلی شما آغاز می کند و این کار را خارج از آگاهی شما انجام می دهد. به عبارت دیگر ، اعمال شما تحت کنترل حافظه و محیط شما قرار دارند. آیا این بدان معناست که شما هیچ اراده آزاد ندارید؟ چه کسی مسئول اقدامات شما است؟
فلاسفه و سایر دانشمندان از زمان اختراع فلسفه تقریباً درباره وجود اراده آزاد بحث کرده اند. به احتمال زیاد ما این بحث را در اینجا حل و فصل نخواهیم کرد. با این وجود ، ما می توانیم بخشی از معما را برجسته کنیم که اغلب نادیده گرفته می شود.به آخرین باری که با خلبان خودکار عمل کرده اید فکر کنید. شاید ناخن های خود را گاز گرفته اید. شاید ارتباط مغز و دهان شما خیلی خوب چرب شده باشد و شما برای چیزی که برای یک دوست قابل تأسف است غر زده اید.
شاید از یک فیلم جذاب دور شده اید و متوجه شده اید که یک کیسه جامبو از Twizzlers قرمز را پایین آورده اید. در این لحظات ، مغز شما از قدرت پیش بینی خود برای شروع اقدامات خود استفاده می کند ، و شما هیچ احساس اختیاری ندارید. آیا می توانستید کنترل بیشتری داشته باشید و رفتار خود را در همان لحظه تغییر دهید؟ شاید ، اما کار سختی بود. آیا شما مسئول این اقدامات بودید؟ بیش از آنی است که شما تصور می کنید.
پیش بینی هایی که اقدامات شما را آغاز می کنند ، از هیچ جا ظاهر نمی شوند. اگر از کودکی ناخن های خود را زیر پا نگذاشته اید ، احتمالاً اکنون آنها را گاز نمی گیرید. اگر هرگز کلمات تأسف برانگیزی را که به دوستتان پرتاب کرده اید یاد نگرفته اید ، اکنون نمی توانید آنها را بیان کنید.
اگر هرگز طعم شیرین بیان را نخورده اید … این ایده را دارید. مغز شما با استفاده از تجربیات گذشته خود اقدامات شما را پیش بینی و آماده می کند. اگر می توانستید با جادو به گذشته برگردید و گذشته خود را تغییر دهید ، مغز شما امروز متفاوت پیش بینی می کند ، و شما ممکن است متفاوت عمل کنیددر نتیجه ، جهان را به گونه ای دیگر بدست آورید.
تغییر گذشته خود غیرممکن است ، اما در حال حاضر ، با کمی تلاش ، می توانید نحوه پیش بینی مغز خود را در آینده تغییر دهید. برای یادگیری ایده های جدید می توانید کمی وقت و انرژی بگذارید. شما می توانید تجربیات جدید را درمان کنید. می توانید فعالیت های جدیدی را امتحان کنید. هر آنچه امروز یاد می گیرید مغز شما را تخم ریزی می کند تا فردا طور دیگری پیش بینی کند.
پیشنهاد میکنم این ویدئو رو ببینید: با تاییدات ذهن مشتری بفروش
مغز خود را سیم پیچ کنید ، تجربه خود را تغییر دهید
شما به عنوان صاحب مغز پیش بینی كننده ، كنترل و كنترل شما بر اعمال و تجربیات خود بیشتر از آنچه تصور می كنید و مسئولیت بیش از آنچه می خواهید دارید. اما اگر این مسئولیت را پذیرفتید ، به احتمالات فکر کنید. زندگی شما ممکن است چگونه باشد؟ چه جور آدمی ممکنه بشی؟این یک آزمایش فکری است: همه ما قبل از آزمون یک احساس عصبی داشته ایم ، اما برای برخی از افراد این اضطراب فلج کننده است.
مغز آنها بر اساس تجربیات گذشته خود در انجام آزمایشات ، ضربان قلب و دست های عرق کرده ای را پیش بینی و راه اندازی می کند و آنها قادر به انجام آزمایش نیستند. اگر این اتفاق به اندازه کافی رخ دهد ، آنها در دوره ها شکست می خورند یا حتی تحصیل را رها می کنند. اما نکته اینجاست: ضربان قلب ضربان دار لزوماً اضطراب نیست.
تحقیقات نشان می دهد دانش آموزان می توانند احساسات جسمی خود را نه به عنوان اضطراب بلکه به عنوان عزمی پرانرژی تجربه کنند و هنگامی که چنین کنند ، در تست ها عملکرد بهتری دارند. این عزم مغز آنها را بارور می کند تا در آینده متفاوت پیش بینی کنند تا بتوانند پروانه هایشان را در شکل گیری پرواز دهند.
اگر آنها این مهارت را به اندازه کافی تمرین کنند ، می توانند در یک آزمون قبول شوند ، شاید دوره های خود را بگذرانند و حتی فارغ التحصیل شوند ، که تأثیر بسزایی در درآمد بالقوه آینده آنها دارد.شما به عنوان صاحب مغز پیش بینی كننده ، كنترل و كنترل شما بر اعمال و تجربیات خود بیشتر از آنچه تصور می كنید و مسئولیت بیش از آنچه می خواهید دارید.
همچنین می توان پیش بینی ها را تغییر داد تا همدلی با دیگران را ایجاد کند و در آینده متفاوت عمل کند. سازمانی به نام بذر صلح سعی دارد با گردهم آوردن جوانان فرهنگ هایی که درگیری جدی دارند ، مانند فلسطینی ها و اسرائیلی ها و هندی ها و پاکستانی ها ، پیش بینی ها را تغییر دهد.
نوجوانان در فعالیت هایی مانند فوتبال ، قایق رانی و آموزش رهبری شرکت می کنند و می توانند در یک محیط حمایتی در مورد خصومت بین فرهنگ های خود صحبت کنند. این نوجوانان با ایجاد تجارب جدید ، به امید ایجاد پل ارتباطی بین فرهنگ ها و در نهایت ایجاد جهانی آرام تر ، پیش بینی های آینده خود را تغییر می دهند.
می توانید چیزی مشابه را در مقیاس کوچکتر امتحان کنید. امروز ، بسیاری از ما احساس می کنیم در دنیایی کاملاً قطبی زندگی می کنیم ، جایی که افراد با عقاید مخالف حتی نمی توانند نسبت به یکدیگر مدنی باشند. اگر می خواهید همه چیز متفاوت باشد ، من یک چالش به شما پیشنهاد می کنم. یک مسئله سیاسی بحث برانگیز را انتخاب کنید که به شدت نسبت به آن احساس می کنید.
در ایالات متحده ، این ممکن است سقط جنین ، اسلحه ، مذهب ، پلیس ، تغییرات آب و هوایی ، جبران خسارت برای برده داری یا شاید یک موضوع محلی باشد که برای شما مهم است. روزانه پنج دقیقه را عمداً با در نظر گرفتن این مسئله از دیدگاه افرادی که با آنها مخالف هستید اختصاص دهید ، نه اینکه در ذهن خود با آنها بحث کنید ، بلکه برای درک اینکه چگونه فردی که به همان اندازه باهوش است می تواند عکس عمل شما را باور کند.
من از شما نمی خواهم نظر خود را تغییر دهید همچنین نمی گویم این چالش آسان است. ممکن است خیلی ناخوشایند یا حتی بی معنی احساس شود. اما هنگامی که سعی می کنید ، واقعاً سعی کنید دیدگاه شخص دیگری را مجسم کنید ، می توانید پیش بینی های آینده خود را درباره افرادی که این عقاید مختلف را دارند تغییر دهید.
اگر صادقانه بگویید ، “من کاملاً با آن افراد مخالفم ، اما می توانم درک کنم که چرا آنها به آنچه انجام می دهند اعتقاد دارند” ، شما یک قدم به دنیایی با دو قطبی کمتر نزدیک هستید. این زباله های دانشگاهی جادویی لیبرال نیست. این یک استراتژی است که از علوم پایه در مورد مغز شما پیش بینی می شود.
اگرچه ممکن است نتوانید رفتار خود را در گرمای لحظه ای تغییر دهید ، اما این احتمال وجود دارد که بتوانید پیش بینی های خود را قبل از گرمای لحظه ای تغییر دهید. با تمرین می توانید برخی رفتارهای خودکار را بیش از رفتارهای دیگر انجام دهید و بیشتر از آنچه فکر می کنید بر اعمال و تجربیات آینده خود کنترل داشته باشید.
این ویدئو رو هم از دست ندین:
پیشنهاد می کنیم این مطالب رو هم ببینید::
- روش فروش SNAP چیست؟ جیل کنرات (Jill Konrath) سخنران و مشاور فروش شرکتهای آیبیام،...
- 7 نکته روانشناسی که فروش شما را سرسام آور افزایش می دهد مقدمه دوست خوبم سلام. من بهزاد دربهشتی هستم.کارشناس ارشد مهندسی...
- چطور کسب و کار آنلاین راه اندازی کنم؟ چطور کسب و کار آنلاین راه اندازی...
- نحوه استفاده از قانون 2 ثانیه ای برای جلوگیری از اشتباهات مشت خودتو روی میز می کوبی و داد می زنی:...
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.