فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش نهم)
توانمندیهاي بالقوه اشخاص معمولی چونان اقیانوس عظیمی است که در آن کسی دریانوردي نکرده است، قاره جدیدي است که هنوز کشف نشده است، دنیاي پر از امکاناتی است که انتظار می کشد تا از آن براي رسیدن به عظمت استفاده شود.
-برایان تریسی
هر تغییري در زندگی شما در نتیجه برخوردار شدن از ایده هاي جدید امکان پذیر می شود. ایده ها کلید آینده هستند.
ایده ها در برگیرنده پاسخهاي حل مسائل و راههاي دستیابی به هدف هستند. باید یک خالق ایده شوید تا بتوانید پیوسته براي رو به رور شدن با تغییرات پیوسته و فرصتهایی که در پیرامون شما به وجود می آید، ایده هاي نو داشته باشید
به آینده نظر کنید و به عقب بیایید
براي اینکه اندیشه خود را تغییر بدهید و به نقطه نظرهاي جدید برسید، باید تصویرسازي کنید که می خواهید چه کسی بشوید، چه کاري را بکنید و به کجا برسید.
هر کسی که می تواند کار ارزشمندي در جهان بکند باید رؤیا یا پنداره اي در سر داشته باشد.افراد موفق بر فراز آنچه در پیرامونشان وجود دارد به پرواز درمی آیند، به فراسوي محدودیتها و مسائل موجود می روند
و خود را در آینده می بینند که به آن زندگی مورد علاقه خود دست یافته اند. شما هم باید این نوع فکر کردن را تمرین کنید.
قبلاً درباره پنداره ایده آل با شما صحبت کردم. براي رسیدن به این پنداره باید پنج سال آینده خود را در نظر بگیرید و تصور کنید که به همه خواسته هاي خود رسیده اید.
اگر به ایده آلهاي خود برسید، زندگی تان از چه ویژگیهایی برخوردار خواهد بود؟ در کجا خواهید بود؟ چه کسی با شما خواهد بود؟ چه کاري را انجام می دهید؟ درآمدتان چقدر است؟ و غیره و غیره.
آن گاه به امروز و شرایط جاري بازمی گردید. به اقداماتی فکر می کنید که براي استفاده از فرصتهاي مطلوب می توانید انجام بدهید تا بر موانع و مشکلات غلبه کنید.
این طرز استفاده از اندیشه خلاق است. این گونه است که می توانید مسائل خود را حل کنید، موانع ذهنی را از میان بر دارید و سریع تر به خواسته هاي خود برسید.
استفاده از سه ذهن
شما با سه ذهن متفاوت به زندگی خود می اندیشید و به آن شکل می دهید.
اولین ذهن، ذهن هوشیار یا خودآگاه شماست. از این ذهن براي دریافت اطلاعات جدید استفاده می کنید.
این اطلاعات را با دانش فعلی خود می سنجید، با توجه به ارزشهاي آن، آن را تجزیه و تحلیل می کنید و بعد تصمیم می گیرید که اقدامی صورت بدهید یا ندهید.
این ذهنی است که با آن زندگی خود را هدایت می کنید. این را اغلب ذهن عینی یا منطقی می نامند.
ذهن دومی که از آن استفاده می کنید ذهن نیمه هوشیار است. این ذهن یک بانک عظیم آماري و اطلاعاتی است.
این را ذهن ذهنی می نامیم. نقش این ذهن این است که اعمال و رفتارتان را با خودانگاره ها و نیز نگرشها، باورها، هراسها و تعصبات شما تطبیق بدهد.
ذهن نیمه هشیار دلیل نمی آورد و منطق آرایی نمی کند، بلکه دستورات شما را اجرا می نماید. ذهن نیمه هشیار هم چنین مسئول عملکرد کارهاي بدنی شماست.
این ذهن دستگاه عصبی خودمختار، ضربان قلب، سرعت تنفس، گوارش غذا، حافظه و چیزهایی از این قبیل را کنترل می کند.
این ذهن بسان یک کامپیوتر عظیم است، به قدري قدرتمند و دقیق است که می تواند در هر ثانیه یک صد میلیون فرمان را پردازش کند.
این ذهن میان صدها ماده شیمیایی، در تمام مدت بیست و چهار ساعت، در میلیاردها سلول شما تعادلی به وجود می آورد.
ذهن سوم، ذهن فرا هوشیار است.این ذهن ارتباط شما با فراست لایتناهی را برقرار می کند. این ذهن در برگیرنده همه دانشهاي شماست و تمام جوابهاي مورد نیازتان را در اختیار شما قرار می دهد.
این ذهن منبع همه الهامات، تصورات، شمها و شهودات است.در تمام مدت بیست و چهار ساعت فعال است و به شما جواب دقیق سؤالات یا مسائل موجود را می دهد.
داشتن هدفهاي واضح، تصاویر ذهنی شفاف و تأییدهاي مثبت این ذهن را فعال می سازد.
سه آزاد کننده خلاقیت
سه عامل مهم براي آزاد کردن خلاقیت وجود دارد. می توانید در هر کاري که می کنید از آنها استفاده نمایید.
اینها عبارت اند از:
اول :هدفهاي کاملاً مطلوب
دوم: مسائل فشارآورنده
و سوم: سؤالات دقیق و جهت دار.
وقتی از همه اینها استفاده کنید، به نقطه نظرهایی می رسید که شما را حیرت زده می کند.
با استفاده از این سه محرك ذهنی هدفها، مسائل و پرسشها هر سه ذهن خود را به طور هم زمان فعال می کنید و در سطحی به مراتب بالاتر از اشخاص عادي ظاهر می شوید.
هدفهاي کاملاً مطلوب
اولین عامل، هدفهاي کاملاً مطلوب است.دقیقاً باید بدانید که چه می خواهید، زمانی را براي رسیدن به هدف خود مشخص سازید.
هدف باید قابل اندازه گیري باشد و بعد برنامه اي براي دسترسی به آن مشخص سازید. رابطه اي میان شدت داشتن علم و اطلاع از هدف و شمار ایده هایی که براي دستیابی به آن فراهم می آورید وجود دارد.
یکی از روشهاي قدرتمند هماهنگی بخشیدن به فعالیتهاي سه ذهن و فعال کردن نیروهاي خلاق این است که هدفهاي خود را همه روزه صبحها به زمان حال ساده بنویسید.
باید دقیقاً وانمود کنید که به هدفهاي خود دست یافته اید. بعد از نوشتن هر هدف، لحظاتی وقت بگذارید و آن را طوري نگاه کنید که انگار پیشاپیش به آن دست یافته اید.
هر هدف را در ذهن خود به گونه اي ببینید که انگار وجود خارجی پیدا کرده است.بعد لبخندي بزنید، آرام بگیرید و رها سازید.
روش بازنویسی هدف در هر روز صبح، تصور کردن آنها، انگار که به تحقق پیوسته اند، و بعد رهاسازي آن به شکلی مطمئن و خاطر جمع، بخش مهمی از ایجاد تعادل ذهنی آن چیزي است که می خواهید.
با استفاده از این روش، به هدفهاي خود کمک می کنید تا به شکلی که آمادگی لازم براي آنها را دارید صورت تحقق پیدا کنند.
با نوشتن و بازنویسی هدفهایتان، آنها را عمیق و عمیق تر به ذهن نیمه هشیار خود می دهید. و در نقطه اي ذهن فراهشیارتان را فعال می سازید.
در این زمان، می توانید اشخاص و موقعیتهایی را که شما را در رسیدن به خواسته هایتان کمک می کنند، به خود جلب نمایید.
احساس آن را داشته باشید
احساسات و عواظف حرف اول را می زنند. هر چه با شدت بیشتري هدفی را جست و جو کنید، به راحتی بیشتري تحقق پیدا می کند.
ترکیب کردن ایده هدف با احساس شدید یا هیجان شبیه به قدم گذاشتن روي پدال گاز توانمندي بالقوه شماست. ذهنتان سرعت پیدا می کند تا نقطه نظرهایی براي رسیدن به هدفتان در اختیار شما قرار بدهد.
هر چه براي رسیدن به خواسته خود مثبت تر، هیجان زده تر و مشتاق تر باشید، ذهنتان به سرعت بیشتري آن را در زندگی شما تحقق می بخشد.
به این فکر کنید که اگر به هدفتان برسید، چه احساسی پیدا می کنید. آیا احساس افتخار، شادي، آسودگی خیال یا نشاط می کنید؟
این احساس هر چه باشد، سعی کنید حالا هم آن را احساس کنید، انگار که به هدف خود دست یافته اید. اگر می خواهید پول بیشتري به دست آورید و به سطح زندگی بالاتري برسید، تصور کنید که به این خواسته خود دست یافته اید.
تصور کنید چه احساسی خواهید داشت. چشمان خود را ببندید و این احساس را تصور کنید. وقتی بتوانید تصویر ذهنی روشن هدفتان را با همان احساسی که در صورت دست یافتن به هدف پیدا می کنید ترکیب نمایید، نیروهاي متعالی تر ذهن خود را فعال می کنید.
نیروهاي خلاقه ذهن را به کار می اندازید، به بینش و بصیرتی دست پیدا می کنید تا از آن براي رسیدن به هدفتان با سرعتی به مراتب بیشتر استفاده کنید.
مسائل در حکم فرصتهاي مناسب
عامل دومی که خلاقیت شما را آزاد می کند و ذهن مثبت شما را فعال می سازد، مسائل فشارآورنده هستند. تنها وقتی فشار مسائل را تجربه کنید، انگیزه اي پیدا می کنید که از ذهن خود به بهترین شکل استفاده نمایید.
اغلب اشخاص ماهیت مسائل را درك نمی کنند. مسائل بخش طبیعی و نرمال از زندگی هستند. اینها امر ناچار و اجتناب ناپذیر هستند.
حتی وقتی بیشترین و بهترین تلاش خود را می کنید، باز هم با مسائلی رو به رو می گردید. در برخورد بامسئله به تنها بخشی از آن که کنترل دارید، پاسخ و واکنش خودتان به مسئله است.
اشخاص مؤثر و موفق با مسائل برخورد مثبت و سازنده می کنند.مسائل در انواع و اقسام خود بهترین کیفیات شما را به میان می کشند.
به شما قدرت می بخشند. هر چه مسائل شما جدي تر باشد، و هر چه احساسات بیشتري را براي حل این مسائل به کار بگیرید، خلاق تر می شوید.
هر بار که مسئله اي را به شکل سازنده حل و فصل می کنید، با فراست تر و مؤثرتر می شوید و در نتیجه براي حل مسائل پیچیده تر آماده می گردید.
روي کاغذ فکر کنید
راهی براي افزایش توانمندي حل مسائل و آزاد کردن خلاقیت این است که روي کاغذ فکر کنید. لحظاتی وقت بگذارید و از خود بپرسید :«؟ مسئله اصلی کدام است» بعد جواب را روي کاغذ به شکلی که مسئله را به خوبی بیان کند، بنویسید.
بعد بپرسید:«دیگر چه مسئله اي وجود دارد» مراقب مسئله اي که تنها یک تعریف داشته باشد، باشید.بدترین کاري که می توانید بکنید این است که مسئله اشتباهی را حل کنید.هر چه یک مسئله را در ابعاد وسیع تري توضیح بدهید، بیشتر امکان حل آن مسئله فراهم می آید.
همه مشکلات، موانع، چالشها یا عواملی که مانع از آن می شوند به خواسته تان برسید، باید تعریف شوند و به شکل مکتوب درآیند.همان طور که در علم پزشکی می گویند، تشخیص درست، نیمی از درمان است.
گاه وقتی می خواهید مسئله اي را تعریف کنید، به این نتیجه می رسید که یک مسئله نیست، بلکه خوشه اي از مسائل است.
یعنی یک مسئله ي بزرگ است که اطراف آن را مسائل کوچک تري احاطه کرده است. اغلب مسائل، از مجموعه مسائل کوچک تري تشکیل می شوند.
در اغلب موارد، قبل از اینکه مسائل کوچک تر حل شوند باید مسئله اصلی حل شود.
هدفها صرفاً مسئله هستند
هدفی که هنوز به آن دست نیافته اید، صرفاً یک مسئله است که هنوز آن را حل نکرده اید.به همین دلیل است که می گویند موفقیت توانایی حل مسائل است.
اگر به آن اندازه اي که می خواهید درآمد ندارید، این یک مسئله هنوز حل نشده است.اگر از سلامتی جسمانی مورد نظرتان فاصله دارید، این هم مسئله اي است که باید آن را حل کنید.
مانعی که میان شما و هدفتان وجود دارد، صرفاً مسئله اي است که دنبال راه حل می گردد. هر محدودیت که میان شما و موفقیت شما حایل است، مسئله اي است که دنبال راه حل می گردد.
شرح شغل شما
اگر از شما بپرسم براي امرار معاش چه می کنید، شما نام سمت جاري خود و یا شرح شغلتان را به من می گویید. اما عنوان شغلی شما هر چه باشد، شما مسئله حل کن هستید.
این کاري است که در تمام مدت روز انجام می دهید. این توانمندي اي است که از شما شخصی ارزشمند می سازد. شما یک حلال مسئله حرفه اي هستید.
موفقیت شما در شغلتان بستگی به این دارد که با چه درجه اي از اثربخشی مسائل و مشکلات را حل می کنید. هرگز از مسائل کاري تان شکایت نکنید.
شما باید سپاسگزار این مسائل باشید.اگر در کارتان هیچ مسئله اي نمی داشتید، شغلی هم نداشتید. وقتی اشخاص نمی توانند مسائل کاري خود را حل کنند،
به سرعت جاي خود را به کسانی می دهند که بتوانند این مسائل را حل و فصل کنند. وقتی شما یک حلال مسئله عالی شوید، به سرعت ارتقاي رتبه پیدا می کنید تا مسائل بیشتري را حل و فصل کنید.
از حالا به بعد خود را یک مسئله حل کن بدانید. تنها سؤالی که در اینجا مطرح می شود این است:تا چه اندازه در حل مسئله تبحر دارید؟ هدف شما باید این باشد که در حل کردن مسائل، در سطح عالی قرار بگیرید.
سؤالات دقیق بپرسید
سومین روش براي فعال کردن خلاقیت طرح سؤالات دقیق وجهت دار است.سؤالات بجا باکلمات وجملات عالی، ذهن شما رافعال میسازد.
براي اینکه از نیروي خلاق خود استفاده کنید، باید از خود سؤالات جدي بپرسید، و بعد جوابهایتان را مورد سؤال قرار بدهید.
آیا مبحث اندیشیدن از مبدأ صفر را به خاطر دارید؟ از خود بپرسید :«اگر حالا این کار را نمی کردم، آیا با توجه به علم و اطلاعی که امروز دارم این کار را انجام می دادم؟»
گاه پاسخ شما به بزرگ ترین مسئله اي که دارید این است که به آن برنامه ادامه ندهید.اگر اقدام مفیدي صورت نمی گیرد،
گاه هوشمندانه ترین کاري که می توانید بکنید این است که اقدام بخصوصی را متوقف سازید. همیشه از خود سؤال کنید :«ساده ترین و مستقیم ترین راه حل این مسئله کدام است؟»
شفافیت و وضوح در حکم همه چیز است
سؤالات دیگري هم براي کمک به آزاد کردن نیروهاي خلاق وجود دارند و از جمله آنها اینکه «قرار است چه کار کنم؟» به جوابی که به این سؤال می دهید کاملاً توجه داشته باشید.
هرگاه احساس می کنید براي رسیدن به هدفی با مقاومت رو به رو هستید، از خود بپرسید:«چگونه می خواهم این کار را بکنم»وآیا ممکن است راه بهتري وجود داشته باشد؟»
بی جهت شیفته و شیداي روشهاي جاري خود نشوید .فرضیه هاي شما کدام هستند؟ فرضیه هاي مسلم و ناهشیار شما کدام هستند؟
الکس مکنزي می گوید :«فرضیه هاي اشتباه ریشه تمامی شکستها و ناکامیهاست.
مسئله واقعی
من اغلب با شرکتهایی کار می کنم که می خواهند کالا یا خدمت جدیدي را روانه بازار کنند و در بازار با مشکلاتی مواجه هستند.
وقتی مسائل کاري آنها را بررسی می کنیم، فهرست مطلوبی در زمینه هاي تبلیغات، کارکنان، فروش، توزیع، تحویل و خدمات ارائه می دهند.
اما در اغلب موارد، مسئله اصلی آنها این است که فروش به اندازه کافی ندارند.
بعد از آنها سه سؤال می کنم. شما هم وقتی می خواهید کالا یا خدمتی را در بازار بفروشید، باید این سؤالات را از خود بپرسید:
سؤال اول این است :آیا بازاري وجود دارد آیا کسانی هستند که بخواهند و در ضمن بتوانند در شرایط رقابت با کالاهاي مشابه، کالاي مرا خریداري کنند؟
بسیاري از اشخاص کارشان را بدون توجه به این نکته شروع می کنند که جلب و جذب کردن مشتري تا چه اندازه دشوار است.
اگر جواب شما آري است، اگر فکر می کنید کسانی هستند که مایل به خرید کالاي شما باشند، این سؤال مطرح می شود :«آیا بازار به اندازه کافی بزرگ است ؟»
بسیاري از کالاها و خدمات خوب و ارزشمند هستند، اما برایشان بازار به اندازه کافی بزرگ وجود ندارد. اگر این طور باشد، موارد بهتر و مفیدتري براي استفاده از پولتان وجود دارد .
چرا شرکتها شکست می خورند
خیلی ها ورشکست می شوند زیرا بازار به اندازه کافی وسیع و بزرگ نیست که تلاش و زحمت تولید را جوابگو باشد.هر سرمایه گذاري با سرمایه گذاریهاي احتمالی دیگر باید مقایسه شود.
شاید راه بهتري براي سرمایه گذاري پولتان وجود داشته باشد.این اصل درمورد شخص شما هم کاربرد دارد.کار شما این است که خودتان را سرمایه گذاري کنید، به طوري که بیشترین بازدهی را در قبال انرژي خود به دست آورید.
شما زندگی و زمان خود را به هزاران شکل مختلف می توانید صرف کنید. شما ارزشمندترین منبع خود هستید. و همیشه باید این منبع را جایی سرمایه گذاري کنید که بیشترین بازدهی را به شما بدهد.
سومین سؤالی که می پرسم این است «اگر بازاري وجود دارد و این بازار به اندازه کافی بزرگ است، آیا این بازار به قدر کافی از تمرکزي برخوردار است که بتوانید در آن اقدام به تبلیغات فروش کنید؟»
ممکن است براي شما بازاري وجود داشته باشد، این بازار به اندازه کافی بزرگ باشد، اما بازار به قدري پراکنده باشد که نتوانید به طرز مطلوب کالاي خود را به فروش برسانید
محدودیتها را در نظر بگیرید
روش مناسبی براي آزاد کردن نیروهاي خلاق براي رسیدن به راه حل مسئله استفاده از « نظریه محدودیتها» است.
براساس این قانون، در هر فرایند یا فعالیتی عامل محدود کننده اي وجود دارد. تنگناها و محدودیتهایی وجود دارند که سرعت کار شما را مشخص می سازند.
شناسایی این محدودیتها در محیط اغلب به شما کمک می کند تا براي از میان برداشتن آنها اقدام کنید. براي مثال، فرض کنیم که می خواهید درآمد خود رادر سه تا پنج سال آینده دو برابر کنید.
براي اطلاع از محدودیتهایی که در این خصوص وجود دارد از خود بپرسید:« چرا همین حالا درآمد من دو برابر نیست؟»
با خود صادق باشید.چرا شما پیشاپیش دو برابر درآمد امروز را به دست نمی آورید؟ چه عاملی مانع این کار است؟
از جمع همه مشکلات و محدودیتها، کدام محدودیت از همه مهم تر است و مانع از آن می شود که به هدف خود برسید؟
از قانون 80 به 20 استفاده کنید
به نظرمیرسد بتوانید ازقانون 80 به 20 در مورد محدودیتها هم بطرزي استفاده کنید.دراین مفهوم، این قانون میگوید 80 درصد محدودیتهایی که مانع ازپیشرفت شمامیشوند،دردرون شما قرار دارند.
این محدودیتها مربوط به شما هستند وکاري به شرایط ومحیط ندارند.تنها 20 درصد عواملی که شما را به عقب نگه می دارند در دنیاي بیرون از شما وجود دارند.
اغلب اشخاص فکر می کنند موانع و مشکلاتی که با آن رو به رو هستند جنبه بیرونی و محیطی دارند.
اما اغلب این طور نیست. اغلب دلایلی که مانع از آن می شوند نتوانید به سرعت حرکت کنید، نداشتن مهارت، توانمندي و کیفیات مطلوب است.
درآمد خود را دو برابر کنید
فرض کنیم که در کار فروش هستید.می خواهید در فاصله سه تا پنج سال آینده درآمد خود را به دو برابر افزایش بدهید.
اولین مانع و محدودیتی که باید به آن توجه کنید میزان کالا یا خدماتی است که می توانید بفروشید. اگر بتوانید در اینجا کاري صورت دهید، می توانید به هدف خود برسید.
پس از شناسایی این محدودیت عمده، از خودتان سؤال کنید:«چه محدودیتی در این زمینه وجود دارد مسئله بعدي ممکن است تعداد مشتریانی باشد که می توانید پیدا کنید.
اگر بتوانید به تعداد کافی با مشتریان صحبت کنید، امکان اینکه به هدف برسید وجود دارد.آن گاه از خود بپرسید که چه عواملی این محدودیت را به وجود می آورند؟
در اینجا ممکن است به این نتیجه برسید که بازار با کمبود مشتري رو به رو نیست، بلکه این شما هستید که نمی توانید به اندازه کافی مشتري پیدا کنید.
به اطراف خود نگاه کنید
راهی براي اطلاع از این مطلب که آیا محدودیت درونی یا بیرونی است این است که به پیرامون خود نگاه کنید و ببینید آیا اشخاص دیگري هم وجود دارند که کار شما را می کنند.
آیا کسانی وجود دارند که در ازاي کار مشابه شما، دو برابر شما عاید خود می سازند؟ اگر کسانی وجود دارند که دو برابر شما درآمد دارند، بدانید که مشکل بیرونی نیست، بلکه درونی است.
موانع را آزاد کنید
وقتی به طور منظم موانع را از میان برمی دارید، تواناییهاي خلاق خود را متوجه ذهنتان می کنید. انگار که در اتاق تاریکی چراغی روشن کرده اید.
وقتی براي خود هدفهاي واضحی در نظر می گیرید و با اشتیاق براي دستیابی به آنها اقدام می کنید، ذهن خلاق خود را فعال می سازید.
وقتی هدفها و مسائل را با هم ترکیب می کنید، به نقطه نظرهاي جدید می رسید. وقتی ازخود سؤالات جهت دار می پرسید و این گونه اندیشه خود را فعال می سازید،
در هر موقعیتی به شرایط بهتري برمی خورید و وقتی مانع اساسی بر سر کارتان را شناسایی نمودید، مانند یک نابغه عمل می کنید و خود را در مسیر موفقیتهاي بزرگ قرار می دهید.
از همه هوش و فراست خود استفاده کنید
دست کم با 10 نوع هوش رو به رو هستید. این مطلبی است که هووارد گارنر در دانشگاه هاروارد، و چارلز هندي در انگلیس به آن اشاره کرده اند.
در تمام مدتی که درس می خواندید، صرفاً براساس توانمندیهاي کلامی و هوش ریاضی آزمون می شدید.
اما بررسیهاي صورت گرفته در چند سال گذشته نشان می دهند که شما داراي انواع هوش هستید که می توانند از شما یک نابغه بسازند.
قبل از هر کار باید هوش غالب خود را پیدا کنید و بعد از این هوش در زمینه هاي مختلف استفاده نمایید.
هوش کلامی
اولین هوش شما هوش کلامی است. این توانایی صحبت کردن و احاطه شما بر زبان را می رساند. توانایی استفاده درست از زبان رابطه نزدیکی با موفقیت در همه زمینه هایی دارد که باید با دیگران ارتباط برقرار سازید.
در هر جامعه اي، رابطه مستقیمی میان سلیس صحبت کردن و درآمد وجود دارد. با یادگیري بهتر صبحت کردن، می توانید بر شمار مشتریان خود بیفزایید.
هر کلمه در واقع ابزاري براي ابراز اندیشه است. هر چه کلمات بیشتري بدانید، و هر چه کلام بیشتري را درك کنید، ایده ها و اندیشه هاي پیچیده بیشتري را شکل می دهید.
هر چه فرهنگ لغات شما بهتر باشد، دیگران برایتان ارج و قرب بیشتري قائل می شوند. به همین دلیل است که مهارتهاي کلامی شما معیار اصلی هوش و فراست شماست.
هوش ریاضی
دومین معیار اندازه گیري بهره هوشی، هوش ریاضی است. این توانایی شما را براي استفاده از اعداد، جمع و تفریق و ضرب و تقسیم نشان می دهد.
در کار تجارت، این میزان توانایی شما را در خواندن صورتحسابهاي مالی مشخص می سازد. هر چه درباره قیمتها، هزینه ها، مخارج و نسبتهاي مالی علم و اطلاع بیشتري داشته باشید، تصمیمات بهتري می توانید بگیرید و ارزشمندتر می شوید.
خیلی ها فکر می کنند که توانمندي ریاضی ندارند و به همین جهت سعی می کنند در هر جا که پاي آمار و ارقام به میان می آید، از آنجا فاصله بگیرند.
اگر قرار باشد هدف شما رسیدن به استقلال مالی باشد، این کمبود می تواند به شما لطمه جبران ناپذیر بزند.
هوش فیزیکی
سومین زمینه تأثیرگذار براي رسیدن به نبوغ، هوش فیزیکی است. این هوش و فراستی است که قهرمانان بزرگ ورزشی از آن بهره فراوان دارند.
ممکن است دانش آموزي در مدرسه در زمینه هوش ریاضی و کلامی با کمبود رو به رو گردد، اما یک ورزشکار عالی بشود. هر چند این توانمندي روي برگه گزارش کارکرد دانش آموز در مدرسه نشان داده نمی شود.
خیلی ها با تصور اینکه در ورزش یا برخی از فعالیتهاي جسمانی استعداد ندارند، خودشان را ارزان می فروشند.
خبر خوش این است که با تعلیم مؤثر و تمرین کافی می توانید در انواعی از ورزشها به خوبی ظاهر شوید. همه چیز بستگی به میل و خواسته شما دارد.
شما از توانمندي جسمانی به مراتب بیشتر از حدي که تصور می کنید، برخوردارید.
هوش موسیقی
چهارمین هوش شما می تواند هوش موسیقی باشد. ممکن است موزارت یا بتهوون درورزش یا درس مدرسه ضعیف ظاهر شوند وبا این حال بتوانند بهترین آهنگهاي ممکن را بسرایند.
بسیاري ازموسیقیدانها و آوازخوانان درمدرسه موفق نبودند،اما درموسیقی به موفقیت رسیدند
هوش دیداري فضایی
پنجمین هوش، هوش دیداري فضایی است.این توانایی شما را در دیدن و خلق اشکال، حالتها و انگاره ها نشان می دهد.
یک آرشیتکت، یک مهندس، یک نقاش، اغلب از هوش دیداري فضایی قابل توجه برخوردارند. براي مثال، یک آرشیتکت ممکن است نقشه را ابتدا در ذهن خود ببیند و بعد آن را روي کاغذ ترسیم کند.
از این هوش می توانید براي مجسم کردن و دیدن هدفها در ذهن استفاده نمایید. این هوش را می توانید با تمرین افزایش دهید.
هوش میان فردي
ششمین هوش، هوش میان فردي است. این هوشی است که در اغلب جوامع مترقی طالب و خریدار فراوان دارد. این هوش توانمندي برقراري ارتباط، مذاکره، نفوذ کردن و متقاعد نمودن دیگران را نشان می دهد.
نشانه هاي این هوش داشتن حساسیت فراوان براي اندیشه ها، احساسات، انگیزه ها و امیال دیگران است. مدیران موفق، رهبران گروهها و حتی افسران ارتشی اغلب از هوش میان فردي زیاد برخوردارند.
کسانی که بتوانند دیگران را به خرید تشویق و متقاعد کنند اغلب از هوش میان فردي فراوان بهره دارند و بدین لحاظ طالب فراوان دارند.
هوش درون شخصی
هفتمین نوع هوش، هوش درون شخصی است. این هوش میزان توانمندي شما را براي آگاه شدن از خود، اینکه چه کسی هستید و چه کسی نیستید، مشخص می سازد.
با این هوش دقیقاً می دانید که چه می خواهید و چه نمی خواهید. می توانید براي خود هدفهایی در نظر بگیرید و براي تحقق آنها برنامه ریزي کنید.
هر چه میزان خودآگاهی شما بیشتر باشد، بیشتر می توانید خودتان را درك کنید. هر چه بهتر خودتان را درك کنید، خودپذیري بیشتري به دست می آورید.
هر چه خود پذیري بیشتري به دست آورید، بیشتر خودتان را دوست می دارید و به خود احترام می گذارید. هوش درون شخصی براي داشتن زندگی موفق بسیار مهم است. این هوش را می توانید با تمرین تقویت کنید.
هوش کارفرمایی
هشتمین نوع هوش، هوش کارفرمایی است. این توانایی شما را در دیدن فرصتهاي بازاري و آن گاه استفاده از منابع مختلف براي تولید کالاها و خدماتی که بتواند در بازار به فروش رود را مشخص می سازد.
اغلب میلیونرهاي خودساخته و بسیاري از میلیاردرهاي خودساخته از صفر شروع کردند و با استفاده از هوش کارفرمایی توانستند به موفقیتهاي عظیم دست پیدا کنند.
هوش شهودي
نهمین نوع هوش، هوش شهودي است.این توانایی حس کردن درست بودن یا نبودن یک موقعیت است. به کمک این هوش می توانید دیگران را به سرعت و دقت داوري کنید
خیلی ها به راحتی شخصیتها و منشهاي دیگران را ارزیابی می کنند و در عرض چند ثانیه ملاقات با اشخاص، علم و اطلاع فراوانی از آنها به دست می آورند.
شم زنان بیش از شم مردان مورد توجه قرار می گیرد. اما وقتی مردان و زنان در آزمون اندازه گیري هوش شهودي شرکت می کنند، هر دو در یک حد ظاهر می شوند.
اما چرا و چگونه است که به شم زنان تا این حد توجه می شود؟ علتش این است که زنان بیش از مردان به شم و شهود خود گوش فرا می دهند و براي آنها ارزش قائل می شوند.
خوشبختانه، هوش شهودي مادرزادي است، اما می توان آن را با تمرین بهتر کرد. هر چه بیشتر به شم خود گوش بدهید و از آن استفاده کنید، دقیق تر می شود.
هر چه به شم خود بیشتر توجه کنید، بهتر می توانید از آن بهره بگیرید.جین پاندر، نویسنده می گوید :«زن و مرد زمانی شروع به عالی شدن می کنند که به نداي درون خود توجه می نمایند»
هوش انتزاعی
دهمین هوش شما، هوش انتزاعی و مجرد است.این نوع هوشی بود که اینشتین از آن بهره فراوان داشت.
اینشتین توانست خود را سوار بر یک شعاع نور ببیند و در نتیجه آن نظریه نسبیت را بیان کند، و این قانون علم فیزیک را متحول ساخت.
اغلب اتفاق می افتد که در زندگی به یک ایده یا تصویر ناگهانی پی می برید که عوامل متعددي را به شکل جدیدي ارائه می دهند.
این کار می تواند ایده جدیدي در فعالیت اقتصادي به دست دهد. به عنوان مثال، می توان به رِي کراك اشاره کرد که به بررسی روشهاي تولید انبوه همبرگر و سیب زمینی سرخ کرده توجه کرد
ونتیجه آن شکل گیري همبرگر مک دونالد بود. این گونه بود که شرکت 30,000 واحدي مک دونالد صورت خارجی پیدا کرد.
هوشهاي شما از شما انسانی منحصر به فرد می سازند
ترکیب هوشهاي شما از شما یک نابغه بالقوه می سازند و سبب می شوند با تمام اشخاصی که تاکنون زندگی کرده اند متفاوت باشید.
درباره خود این گونه فکر کنید:تصور کنید که این ده هوش یک رقم ده عددي از صفر تا نُه را به وجود می آورند.
اگرهرشهر بزرگ را در نظر بگیرید، می بینید که صدها هزار نفر از مردم با شماره تلفنهاي مختلف در آن زندگی می کنند. همه تلفنها از یک کد منطقه اي و بعد یک عدد هفت رقمی تشکیل می شوند.
اگر به هر یک از هوشهاي ده گانه خود امتیازي میان صفر و نُه بدهید، به یک عدد 10 رقمی می رسید که فراست شما را اندازه می گیرد.
این درواقع شماره تلفن هوشی شماست. عددي که هوش شما را بیان می کند با عدد سایر انسانها متفاوت است. مانند دي ان اِي، احتمال اینکه شخص دیگري از عدد هوشی شما برخوردار باشد میلیاردها به یک است.
استفاده از ذهن خارق العاده
با رشد و بسط دادن ترکیبات منحصر به فرد هوشی خود، می توانید به سطحی عالی برسید.ابتدا باید هوشهاي خود را ارزیابی کنید و بعد در هر کدام به خود امتیازي بدهید.
بعد باید ببینید در چه زمینه اي بیشترین امتیاز را دارید. باید ببینید از کدام یک از اینها در گذشته با موفقیت بیشتر استفاده کرده اید.
بعد باید به پیرامون خود نگاه کنید و ببینید با توجه به ترکیب هوشی خود چه می توانید بکنید که بیشترین موفقیت را به دست آورید.
سه روش یادگیري
سه طریق براي یادگیري دراختیار دارید: شنیداري، دیداري ولمسی. به عبارت دیگر، میتوانید با گوش دادن،دیدن ویا احساس کردن مطالب را بیاموزید.
همه ي اشخاص از ترکیبی از این سه براي یادگیري استفاده میکنند، اما درضمن هرکس یک روش را بیشتر ترجیح میدهد.
یادگیرنده دیداري
دیداریها دوست دارند که اشیا را پیش روي خود تماشا کنند. آنها با چشمان خود اطلاعات را پردازش می کنند.قدرت دید عالی دارند.
اگر به این اشخاص اطلاعات کلامی درباره وضع بازرگانی شرکت بدهید، از شما می پرسند:« آیا اینها را به شکل مکتوب ندارید؟»
این اشخاص در خواندن مهارت دارند. وقتی با آنها مطلبی را که در یک نشریه چاپ شده است در میان می گذارید، می خواهند آن نشریه را به آنها بدهید تا آن را بخوانند.
این اشخاص در ضمن از گرفتن عکس خوششان می آید.ترجیح می دهند به جاي حرف زدن درباره اشیا، آنها را ببینند.دیداریها 50 درصد مردم را تشکیل می دهند.
یاد گیرنده شنیداري
یادگیرنده شنیداري دوست دارد به صحبت دیگران گوش بدهد. از گوش دادن به نوارهاي آموزشی لذت می برد. موسیقی وسخنرانیها را دوست دارد، و از شرکت در همایشها استقبال می کند.
این اشخاص دوست دارندکه مطالب برایشان توضیح داده شود.اگر به آنها گزارش کتبی بدهید، نگاهی به آن می اندازند ومیپرسند :«خوب،دراین گزارش چه نوشته شده است ؟» شنیداریها 40 درصد جامعه را تشکیل میدهند.
یادگیري با انجام دادن
سومین سبک ترجیحی یادگیري از نوع لمسی است. به عبارت دیگر، با انجام دادن و لمس کردن مطالب را می آموزید.
براي لمسیها نشستن در یک گوشه دشوار است. آنها دوست دارند که فعال باشند، می خواهند چیزها را امتحان کنند.اغلب به نوشته ها و دستورالعملهاي شنیداري کاري ندارند.
این اشخاص را در زمینه هایی که به مهارت دستی احتیاج دارند، می بینید، به عنوان مثال، می توان به نجاري، مکانیکی، ساختمان سازي و یا حتی راندن اتومبیل و کامیون اشاره کرد.
شما به واقع منحصر به فرد هستید
ترجیح شما براي یادگیري و رو به رو شدن با جهان کدام است؟ مهم این است کاري که در بیرون می کنید با آنچه در دورن شما وجود دارد هماهنگ باشد.
وقتی هوش غالب خود را با روش ترجیحی یادگیري خود همراه می کنید، در شرایطی قرار می گیرید که می توانید در زندگی به موفقیتهاي بزرگ برسید
موانع ذهنی خود را بر طرف سازید
به دو روش می توانید قدرت ذهن خود را آزاد کنید و به ایده هاي ذهنی بیشتري براي دستیابی به هدفهاي خود برسید.
این روشها را «سیال سازي ذهن شخصی»و«سیال سازي ذهن گروهی» نام داده ایم. اولی شما را به طور شخصی ثروتمند و غنی می کند، و دومی به شما امکان می دهد که از ایده ها و نقطه نظرهاي دیگران برخوردار گردید.
بسیاري از میلیونرهاي خودساخته از این روشها استفاده می کنند.
سیال سازي ذهن شخصی به منظور به دست آوردن ایده
فرایند سیال سازي ذهن شخصی اغلب « روش 20 ایده اي» نامیده می شود. این روش به قدري قدرتمند است که وقتی از آن استفاده می کنید، زندگی تان متحول می شود.
من این را به دهها هزار نفر آموزش داده ام. هر کس از آن استفاده می کند سود سرشار می برد.روش بسیار ساده است و به همین دلیل تا این حد قدرتمند می باشد.
به تنها چیزي که احتیاج دارید یک قلم و کاغذ است. در بالاي صفحه، مسئله موجود و یا هدف خود را به شکل سؤالی بنویسید.
فرض کنیم می خواهید در مدت دو سال بعدي درآمد خود را به دو برابر افزایش دهید. این خواسته را به شکل سؤال مشخصی بنویسید.
هر چه سؤال خاص تر باشد، ذهن شما بیشتر می تواند روي آن دقیق شود و جوابهاي بهتري به دست آورید.
بنابراین به جاي اینکه بنویسید:«چگونه می توانم پول بیشتري به دست آورم ، باید بنویسید :« چه می توانم بکنم که درمدت 24 ماه آینده درآمدم را به دو برابر افزایش بدهم ؟»
به خاطر داشته باشید که این سؤال را بر بالاي صفحه می نویسید.
بیست،جواب ایجاد کنید
حالا براي رسیدن به راه و روشی که باید انتخاب کنید به این سؤال به 20 طریق متفاوت جواب بدهید.به 20 طریق راهی پیدا کنید که بتوانید به این خواسته خود برسید.
می توانید در صورت تمایل بیش از 20 جواب بنویسید، اما نوشتن کمتر از 20 جواب قابل قبول نیست. جوابهاي اولیه شما احتمالاً ساده و مسلم خواهند بود.
می توانید بنویسید کار بیشتر، مدت زمان کار طولانی تر، بالا بردن مدارج تحصیلی، بالا بردن مهارتهاي شخصی در بعضی از موارد و غیره، اما 5 تا 10 جواب بعدي دشوارتر هستند.
به فراسوی محدودیتها بروید
براي مثال، ممکن است بنویسید :«در کار فعلی ام بیشتر تلاش کنم» جواب بعدي شما می تواند این باشد :«در کار فعلی ام کمتر تلاش کنم» یا«در کار دیگري بیشتر تلاش کنم»
و یا اینکه ممکن است جوابتان این باشد که براي خودتان کار کنید، یا شغل دومی هم بگیرید و یا به طور نیمه وقت در کار دیگري هم فعال شوید.
اگر درآمد شما ناشی از فروش و پیداکردن مشتریان بالقوه باشد، جوابتان می تواند این باشد که طی هفته تعداد اشخاصی را که با آنها براي فروش کالایتان ملاقات می کنید، به دو برابر افزایش بدهید.
و یا اینکه به سر وقت مشتریان بالقوه اي بروید که امکان خرید بیشتري دارند.
و یا اینکه ممکن است به ذهنتان برسد محصول دیگري را با حق العمل بیشتري به فروش برسانید
در هرصورت، جوابهاي بالقوه صرفاً با توجه به محدودیتی که در تصور ذهنتان شکل می گیرد و محدود می شود. توانایی ذهن شما در تصور کردن نامحدود است.
اهمیت عمل
دراینجا تمرین ارائه داده ایم که میتوانید با استفاده از آن اثربخشی روش 20 ایده اي را دو یا سه برابرکنید. پس از آنکه 20 ایده ایجاد کردید
و ازجمع آنها یک مورد را انتخاب نمودید،میتوانید روي آن ایده بخصوص کار کنید وحالا براي اجراي آن ایده 20 روش در نظر بگیرید.
اولین کار صبح
اگر صبح اول وقت 20 روش براي اجراي ایده اي که برگزیدید تولید کردید، در تمام مدت روز احساس خلاقیت می کنید. ذهنتان تیزتر می شود.
به محض آنکه مشکلی بروز کند، می توانید راه حلی براي آن پیدا کنید. می توانید قانون جذابیت را فعال کنید و اشخاص و منابعی را به خود جلب کنید که شما را در رسیدن به هدفتان یاري بدهند.
اگر این تمرین را پنج روز متوالی انجام بدهید، به 100 ایده جدید می رسید تا در هفته بعد به موفقیت دست پیدا کنید. بعد اگر هر روز یک ایده را انتخاب کنید، هفته اي پنج ایده خواهید داشت.
این بیش از همه ایده هایی است که اشخاص معمولی طی یک ماه و یک سال ایجاد می کنند.
اگر روزي 20 ایده، در 5 روز هفته، و 50 هفته در سال ایجاد کنید، به 5,000 ایده جدید می رسید تا زندگی خود را بهبود ببخشید.
اگر هر روز تنها یک ایده را به کار بگیرید، و در 5 روز هفته و 50 هفته در سال این کار را بکنید، 250 ایده را مورد استفاده قرار داده اید تا مسائلتان را حل کنید و به هدفهایتان برسید.
سیال سازي ذهن گروهی
در بخش قبل از سیال سازي ذهن در مورد خودتان استفاده کردید. اما حالا می توانید از سیال سازي ذهن در ارتباط با دیگران استفاده کنید.
در واقع، همان فعالیت قبلی را به صورت گروهی انجام می دهید، اما قوانین و مقرارت آن کمی تفاوت دارد. سیال سازي ذهن گروهی براي اولین بار از سوي الکس آزبورن اعلام شد و در سال 1946 در کتاب تصور کاربردي مورد استفاده قرار گرفت.
تا آن زمان به بعد از این روش درسرتاسر جهان استفاده شده است.روش ساده ومؤثري است که شما هم میتوانید از آن استفاده کنید.
شش مرحله سیال سازي ذهن گروهی
مرحله یک:گروه را تشکیل بدهید. بهتر است این گروه از چهار یا هفت نفر تشکیل شود. کمتر از چهار نفر ایده به اندازه کافی تولید نمی شود. اما با بیش از هفت نفر هم، شمار افراد زیادتر از آن می شود که بتوانند فرصت کافی براي بیان ایده شان به دست آورند.
مرحله دو: اجازه ندهید کسی انتقاد یا مسخره کند. نکته مهم این است که در جلسه سیال سازي ذهن هیچ ارزیابی اي صورت خارجی پیدا نمی کند.
همه هدف تولید و خلق ایده هاي جدید است. نباید شرکت کنندگان در مقام انتقاد از ایده هاي دیگران حرف بزنند. به محض آنکه ایده کسی مورد انتقاد قرار بگیرد، جلسه سیال سازي ذهن به بن بست می رسد.
به همین دلیل باید به کمیت ایده ها توجه داشته باشید و از تجزیه و تحلیل آن خودداري ورزید.
مرحله سه:زمان معینی را در نظر بگیرید. جلسه ایده آل سیال سازي ذهنی 15 تا 45 دقیقه طول می کشد.براي تشکیل جلسه از همه افراد دعوت کنید و بگویید که مثلاً می خواهید به مدت 15 دقیقه درباره موضوعی اقدام به سیال سازي ذهنی کنید. از نتایجی که به دست می آورید شگفت زده خواهید شد.
مرحله چهار: براي گروه یک رهبر انتخاب کنید. وظیفه این رهبر این است که شرکت کنندگان را متقاعد سازد که ایده هر چه بیشتري ارائه بدهند.
یکی از بهترین روشهاي هدایت جلسه این است که به نوبت از فرد فرد کسانی که در جلسه حضور دارند بخواهید ایده اي بدهند. پس از آنکه میز را چند بار دور زدید، سرعت ارائه ایده ها بیشتر می شود.
مرحله پنج: کسی را انتخاب کنید که ایده هاي به دست آمده را ثبت یا ضبط کند.
مرحله شش: وقت شناس باشید. برنامه سیال سازي ذهن گروهی را سر وقت شروع کنید و آن را در رأس زمان تعیین شده پایان بدهید.
ایده ها را روي کارتهاي اندکس بنویسید
در نوع دیگري از سیال سازي ذهنی که شمار بیشتري می توانند در آن شرکت کنند افراد را به زیرگروههایی تقسیم می کنیم و بعد به هر زیرگروه کارتهاي اندکسی می دهیم تا نظرات خود را روي آن بنویسند.
بعد کارتها را جمع آوري می کنیم. کارتها را در هم بر می زنیم و آنها را دوباره میان زیرگروهها تقسیم می کنیم. در بخش دوم تمرین، از هر زیرگروه خواسته می شود که ایده هاي ثبت شده روي کارتها را تجزیه و تحلیل کند.
در جلسه اي با حضور 20 یا 30 نفر در مدت 30 دقیقه، 200 یا 300 ایده جمع آوري می شود. تحلیل کردن این ایده ها نتایج حیرت انگیزي به دست می دهد.
گروه خانگی
اگر با کسی در رابطه خوبی باشید، می توانید به اتفاق او تیم سیال سازي ذهنی جالبی ایجاد کنید. توجه داشته باشید که به هنگام طرح ایده ها آنها را ارزیابی نکنید
ایده ها به شما انرژي می دهند
براي آزاد کردن نیروهاي بالقوه ذهن خود، دو کار باید بکنید.اول، بدانید شما به شدت هوشمند هستید و دوم، از نکته هاي ارائه شده در فصل به قدري استفاده کنید تا طبیعت دوم شما بشوند.
مانند عضله که با تمرین رشد می کند و قوي می شود، ذهن شما هم در هر جلسه تمرین رشد می کند و قدرت پیدا می کند.
جالب اینجاست که هر چه ایده بیشتري ارائه دهید، انرژي و اشتیاق شما براي ارائه ایده افزایش پیدا می کند و سرانجام به موقعیتی می رسید که توقف ناپذیر می گردید.
تمرینات عملی
1_ مهم ترین هدف یا مسئله خود را به شکل یک سؤال در بالاي صفحه بنویسید.و بعد دست کم 20 جواب براي آن در نظر بگیرید.
2_ فهرستی از مهم ترین مسائل و موانع دستیابی به هدف تهیه کنید. ساده ترین و مستقیم ترین راه حل کدام است؟
3_ به مهم ترین هدف خود فکر کنید و بپرسید: چرا تاکنون به این هدفم نرسیده ام؟
4_عوامل محدود کننده را در نظر بگیرید. چه کاري می توانید انجام بدهید که این محدودیتها را از میان بردارید
5_در چه هوشهایی قوي تر هستید؟ چگونه می توانید زندگی و کارتان را به شکلی سازماندهی کنید که از این هوش بیشتر استفاده کنید؟
6_در گذشته در چه زمینه اي قوي بوده اید؟ کدام فعالیت بیشتر به شما احساس مهم بودن می دهد؟
7_ کدام بخش از فعالیتهاي شما بیشترین بازدهی روي انرژي را ایجاد می کند.چگونه می توانید زندگی و کارتان را به نحوي قوام بخشید که در این زمینه ها وقت بیشتري صرف کنید؟
پیشنهاد می کنیم این مطالب رو هم ببینید::
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش ششم) فکرتان را عوض کنید کیفیت زندگی یک شخص را عمق...
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش دهم) فکرتان را عوض کنید _ اندیشه خود را در خدمت...
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش هشتم) فکرتان را عوض کنید _مانند یک نابغه فکر کنید کاري...
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش چهارم) فکرتان را عوض کنید، تصمیم بگیرید و ثروتمند شوید اندیشه...
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.