فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش هشتم)
کاري کنید آنچه به ذهنتان می رسد، سودي عایدتان کند.کاري کنید به سود شما کار کند و نفعی به شما برساند.
به شرایط و امور نه به آن شکلی که هستند، بلکه به آن شکلی که می خواهید باشند فکر کنید.صرفاً در رؤیا نشوید خلق کنید!
-ماکسول مالتز
شما یک نابغه بالقوه هستید.مغز حیرت انگیز شما 18 میلیارد سلول دارد که هرسلول با 20,000 سلول دیگر در تماس است.
این بدان معناست که امکان شمار فکر کردن شما بیش از همه مولکولهاي موجود در عالم هستی است.
شما می توانید به سرعتی باور نکردنی مطالب را بیاموزید و بیش از حدي که می توانید تصورش را بکنید اطلاعات را جمع آوري نمایید.
گفته می شود : «وقتی یک تحصیلکرده می میرد، انگار که یک کتابخانه در آتش می سوزد » این کتابخانه بالقوه در فاصله دو گوش شما قرار دارد.
مبدأ ثروت
در همه تاریخ بشري، ارزش در زمین، کار، سرمایه، مبلمان، اثاثیه، ماشین آلات و سایر داراییها وجود داشته است.براي کنترل و تسلط بر این ارزش، جنگهاي بی شماري روي داده است.
خالقان اولیه این ارزش کسانی بودند که می توانستند این منابع متعدد را با هم ترکیب کنند و در نتیجه کالاها و خدماتی براي بازار تولید نمایند.
اما در قرن بیستم، شاهد بروز تغییرات در سرعتی بودیم که باور نکردنی بود. در سال 1900، 50 درصد آمریکاییان در مزارع زندگی می کردند تا غذاي مورد نیاز آن 50 درصد دیگر را تأمین کنند.
امروزه، کمتر از 3 درصد جمعیت در مزارع زندگی می کنند و نه تنها غذاي مورد نیاز آمریکاییان را تأمین می کنند، بلکه مواد غذایی را به اقصی نقاط جهان صادر می نمایند.
ما از عصر کشاورزي به عصر صنعت رسیده ایم.بعد از آن به عصر خدمات، و از آنجا به عصر اطلاعات رسیدیم، و حال می رویم که وارد عصر ارتباطات شویم.
امروزه، منبع اصلی ثروت زمین، کار و یا داراییهاي دیگر نیست. امروز منبع ثروت دانش، اطلاعات و نقطه نظرهاست.
بزرگ ترین ثروتی که می توانید در اختیار داشته باشید در فاصله گوشهاي شماست.می توانید با بهره برداري از قدرت مغز خود به آینده اي نامحدود دست پیدا کنید.
ثروت واقعی در روزگار ما
ثروتمندترین مرد جهان در روزگار ما بیل گیتز است. ارزش خالص شرکت او، یعنی مایکروسافت، بیش از ارزش خالص آي بی ام است که سالهاست فعال می باشد.
مایکروسافت صرفاً متکی بر نیروي مغز کار می کند.این شرکت به کمک کامپیوترهاي تولیدي خود و نیز با انتقال اطلاعات از کامپیوتري به کامپیوتر دیگر از طریق تلفن، بی سیم و ماهواره، دستیابی به اطلاعات را ساده تر می کند.
اگر صاحب یک شرکت هستید، داراییهاي اصلی تان ممکن است یک شبه از دستتان خارج شوند.ساختمانتان ممکن است در آتش بسوزد، اما اگر به کارکنان شما آسیب نرسد، می توانید به سمت دیگر خیابان بروید و کارتان را از نو شروع کنید.
دارایی اصلی هر سازمانی افراد آن سازمان هستند که می توانند ایده هایی ارائه دهند که دیگران بخواهند با پرداخت پول خریدار آن باشند.
توانایی تولید ثروت را توانمندي ذهنی و نه توانمندي فیزیکی تعیین می کند.
سرمایه اولیه
در نسلهاي گذشته، یک شخص باید سالها تلاش می کرد تا به اندازه کافی سرمایه گرد آورد تا در بخش تولید یا خدمات فعالیت موفقی را شروع کند.
امروزه، وضع فرق کرده است.یک تغییر ساده در تکنولوژي در گوشه دیگري از جهان می تواند یک کارخانه تولیدي 100 میلیون دلاري را در مدت چند ماه از روي زمین محو کند.
اما آنچه در فاصله دو گوش خود دارید ارزشی بیش از حد دارد.می توانید از آن به روشهاي مختلف استفاده کنید.
این دارایی به طور کامل منقول و انعطاف پذیر است ومی توان به شکل نامحدود آن را افزایش داد.کافی است که طریق انجام دادن این کار را یاد بگیرید.
دانش منبع عظیم ثروت است
منبع اصلی ثروت در روزگار ما دانش است.از آنجایی که محدودیتی براي کسب دانش وجود ندارد، حد و اندازه اي براي آنچه می توانید خلق کنید وجود خارجی ندارد.
می توانید از هر جایی که هستید شروع کنید.مهم نیست که چه زمینه اي دارید.می توانید بر ارزش داراییهاي ذهنی خود بیفزایید.
می توانید با استفاده از مغز توانمند خود چیزهایی را خلق کنید که دیگران خواهان خرید آن باشند. نکته جالب درباره دانش این است که می توانید آن را صدها هزار بار، حتی میلیونها بار، باز تولید کنید، بدون اینکه از ارزش آن کاسته شود.
این کالایی است که هر چه آن را مصرف کنید، ارزش آن کاهش نمی یابد.اگر شما یا شخص دیگري با ایده جدیدي وارد بازار شود که کاري سریع تر و بهتر انجام بگیرد،
این ایده در یک لحظه به سراسر جهان مخابره می شود و در اختیار میلیونها انسان دیگر قرار می گیرد تا به کمک آن زندگی و کارشان را بهبود بخشند.
اما شما چیزي را از دست نمی دهید.این ایده هنوز براي شما ارزشمند است.این به راستی حیرت انگیز است.
داراییهاي متعارف در برابر نیروي مغز
امروزه، نظام بانکداري و مالی در تلاش است که روي آوردن به سمت دانش را تبدیل به یک دارایی کند.براي مثال، بانکها امروزه تنها در ازاي داراییهاي متعارف وام می دهند.
در واقع، وثیقه اي می خواهند که بتوانند آن را در صورت ناتوانی بازپرداخت وام ضبط کنند.این در حالی است که دارایی حقیقی یک شرکت اموال ملموس آن شرکت نیست،
بلکه نیروي انسانی متفکر آن شرکت است که در قالب گروههاي مختلف با هم کار می کنند تا مسائل را از میان بردارند، تولید نوآوري کنند و براي بازار رقابت آمیز کالا و خدمت تولید کنند.
توانایی شما در بهره برداري از نیروي مغزي و استفاده از توانمندیهاي خلاق براي موفقیتتان ضروري است.امروزه، بیش از هر زمانی می دانیم که چگونه می توانید از هوش و فراست خود استفاده کنید.
تفاوتهاي کوچک منتهی به نتایج بزرگ می شوند
اغلب کمی بهبود در طرز فکر و عملکرد می تواند نتایج حیرت انگیز بر جاي بگذارد.نیازي به این نیست به دانشگاه بروید و سالها درس بخوانید و به حدي برسید که مداخل مورد نیاز خود را کسب کنید.
گاه تغییري کوچک در کاري که می کنید، می تواند نتایج حیرت انگیز بر جاي بگذارد. اجازه بدهید مثالی بزنیم.
اگر یک اسب در مسابقه اسب سواري به اندازه یک بینی از سایر اسبهاي جلو بزند، 10 برابر اسبی که دوم شده
است جایزه می گیرد.آیا این بدان معناست که اسب اول 10 برابر سریع تر می دود؟
آیا دو برابر سریع تر می دود؟ ده درصد سریع تر می دود؟ نه، اسب برنده تنها چند سانتی متر سریع تر می دود.
به همین شکل، اگر اندکی اطلاعات در زمان و مکانهاي مناسب داشته باشید، می تواند به شما امکان بدهد که تفاوتی عظیم ایجاد کنید.گاه یک ایده ساده می تواند تمام زندگی شما را تغییر دهد.
ازدام دانستگی اجتناب کنید
امروزه، موفق ترین اشخاص کسانی هستند که پیوسته بر یادگیریهاي خود می افزایند.این اشخاص خود را به روي ایده هاي نو و روشهاي جدید گشوده اند.
اشتباه بزرگی که خیلی ها، و ازجمله کسانیکه از دانشگاهها فارغ التحصیل شده اند، می کنند این است که فکر میکنند همه دانش موجود دریک زمینه را می دانند.
گاه این اشخاص فکرمیکنند آنچه می دانند تنها چیزهایی است که براي داشتن احتیاج دارند ما به این «دام دانستگی» می گوییم.کسی که گرفتار این باور است، نمی داند.
و متوجه نیست که نمی داند.کمک کردن به این شخص غیر ممکن است. شروع درایت و دانستگی این است که متوجه شوید که نمی دانید.
تحت تأثیر قرار نگیرید
من به کشورهاي مختلفی سفر کرده ام و با اشخاص هوشمند و موفق فراوانی ملاقات نموده ام.با میلیونرها و مولتی میلیونرهاي مختلف، و حتی میلیاردرها، صحبت کرده ام.
در دولتهاي مختلف با جمعی از هوشمندترین مردان و زنانی که تاکنون در دنیا وجود داشته اند کار کرده ام .وجه مشترك همه این افراد این است که هرگز تحت تأثیر هوش و فراست خود قرار نمی گیرند و خودشان را نمی بازند.
در واقع، هر چه باهوش تر و با معلومات تر می شوند، فروتنی بیشتري پیدا می کنند. بیش از 700 سال پیش، راجر بیکن انگلیسی آخرین دانشمند جهان محسوب می شد.
گفته می شد که او به همه دانشهاي روز اشراف دارد.او در روزگار خود در باره هر موضوعی که بگویید علم و اطلاع داشت.
البته در آن زمان میزان دانش موجود محدود بود.کتابهاي بسیار اندکی وجود داشتند.شمار دانشمندان، فیلسوفان و پژوهشگران، نویسندگان و معلمان محدود بود.
دانش، رشد تصاعد نمایی دارد
اما امروزه، غیر ممکن است که کسی درباره یک موضوع کوچک همه چیز را بداند.کافی است به پزشکی مدرن توجه کنید.ممکن است کسانی تمام عمر خود را به مطالعه درباره گوش میانی و یا سایر اندامهاي بدن اختصاص دهند.
ممکن است این اشخاص با ذکاوت تمام عمر خود را به مطالعه جزء کوچکی از بدن اختصاص بدهند و با این حال همه مطالب درباره این اندام را هم ندانند.
گاه از حاضران در همایشهایم می پرسم:« آیا اینجا کسی هست که همه چیزدان باشد»البته هیچ کس دستش را بلند نمی کند.بعد درباره همه چیزدان بودن برایشان حرف می زنم.
همه چیزدان کسی است که احساس می کند درباره یک موضوع به همه علم و اطلاعات واقف است.از کجا می دانید که همه چیزدان هستید؟
بسیار ساده است.وقتی دست از مطالعه بکشید، به برنامه هاي آموزشی توجه نکنید و در دوره هاي آموزشی ثبت نام ننمایید، به این احساس رسیده اید که همه چیزدان هستید
جوابها تغییر می کنند
آلبرت اینشتین بعد از آنکه آزمون پیشرفته اي را میان فارغ التحصیلان دانشگاه پرینستون توزیع کرد، در حالی که به دفترش باز می گشت یکی از دانشجویان از او پرسید:
«دکتر اینشتین، آیا این همان آزمونی نیست که سال قبل به کلاس ما دادید؟» دکتر اینشتین سري به علامت تأیید پایین آورد و گفت:«بله، همان سؤالات سال قبل است»
دانشجو از اینشتین پرسید:«اما چگونه ممکن است که یک آزمون را دو سال پی در پی به دانشجویان می دهید ؟»
اینشتین جواب داد:«از سال قبل تاکنون جوابها تغییر کرده اند»به همین شکل، آگاهی علم و اطلاع شما به سرعتی باورنکردنی تغییر می کنند.
آنچه یک سال گذشته واقعیت داشت، امروز ممکن است واقعیت نداشته باشد. آنچه امروز حقیقت دارد، سال آینده حقیقت نخواهد داشت.
تنها راه مطمئن براي قرار گرفتن در صف مقدم حرفه اي که در آن کار می کنید، این است که پیوسته علم و اطلاعات جدید را بگیرید و آن را با آنچه امروز می دانید مقایسه کنید
منابع نوآوري
پیتر دروکر، درکتاب نوآوري و کارفرمایی، می نویسد که بزرگ ترین پیشرفتها در نتیجه «موفقیت غیر منتظره یا شکست غیر منتظره» حاصل می شود.
او توضیح می دهد وقتی اتفاق غیر منتظره اي در هر زمینه اي به وقوع میپیوندد،اشخاص متوسط ومعمولی آن را به عنوان یک حادثه یا تصادف کنار می گذارند.
اما اشخاص برتر هر نتیجه غیر منتظره را بررسی می کنند و آن را به عنوان یک تغییر اصولی در طبیعت اشیا به حساب می آورند
ذهن خود رابازنگه دارید
در سال 1975 ، آي بی ام به گروهی از مشاوران مأموریت داد تا درباره پتانسیل بازار براي خرید کامپیوترهاي شخصی بررسی کنند.
این پژوهشگران پس از بررسیهاي اولیه، اطلاع دادند که در نهایت چند صد کامپیوتر در بازار خریدار دارد.
درنتیجه آي بی ام بر آن شد که توجه خود را روي کامپیوترهاي بزرگ متمرکز سازد و بازار کامپیوتر شخصی را رها کند.
با منصرف شدن آي بی ام، شرکت کامپیوتر اپل این برنامه را پی گرفت.
وقتی کامپیوتر اپل بازار را قبضه کرد وصدها وهزاران کامپیوتر شخصی را به فروش رساند،آي بی ام به سرعت به خودش آمد وتصمیم گفت که وارد این بازار شود.
آي بی ام یک کامپیوتر شخصی تولید کردکه در مدت چهار سال 50 درصد بازار جهان را به خود اختصاص داد.
به تغییرات روند بازار توجه داشته باشید
اما آي بی ام به این توجه نکرد که روند بازار براي کامپیوترهاي کوچک تر تغییر کرده است.آي بی ام با نادیده گرفتن موفقیت اولیه خود در کار فروش کامپیوترهاي کوچک هم چنان به تولید کامپیوترهاي بزرگ فکر می کرد.
دیري نگذشت شرکتهاي کامپیوتري دیگر هم وارد بازار شدند و آي بی ام موقعیت رهبري خود را در بازار کامپیوتر از دست داد.
آي بی ام متوجه نشد که موفقیت آن در گفتن 50 درصد سهم بازار کامپیوتر روندي است که دنیاي کامپیوتر را تغییر خواهد داد.حالا بعید است که آي بی ام دوباره بتواند موقعیت از دست رفته را بازیابد.
به آینده فکر کنید
چشمانتان را باز نگه دارید.امروزه در مقایسه با هر زمانی تغییرات وسیع تري در پیرامون شما در جریان است.این تغییرات می توانند زندگی شما را متحول سازند.
باید با چشمان باز این تغییرات را پیگیري کنید.توجه داشته باشید که در بلند مدت چیزي ثابت باقی نمی ماند.
تنها کاري که باید بکنید این است که ایده اي ارائه دهید که 10 درصد جدید باشد.به تنها چیزي که احتیاج دارید ارائه کالا یا خدمتی است که اندکی با آنچه در گذشته وجود داشته تفاوت داشته باشد.کمی بهتر یا کمی ارزان تر باشد.
دو عاملی که مانع پیشرفت شما می شوند
دو عامل عمده ممکن است سد راه شما شوند تا آن طور که لازم است پیشرفت نکنید.این دو عامل یکی سایکو اسکلروسیس، و دیگري هومئوستاسیس هستند.
سایکواسکلروسیس نام دیگرش «سخت شدن نگرشها» است.این ویژگی کسانی است که سخت و بی انعطاف هستند و تغییر پذیري ندارند.
اشخاص با این خصوصیت شدیداً پایبند نگرشها و باورهاي خود باقی می مانند و در برابر هر تلاشی براي تغییر ذهنیت مقاومت می ورزند.
روش مغایر و متفاوت اندیشیدن، انعطاف پذیر بودن است که به آن چشم انداز تطبیق پذیر می گویند.
اشخاص با این خصوصیت، ذهن خود را به روي اطلاعات جدید می گشایند.آنها به ایده ها و نقطه نظرهاي جدید توجه می کنند.
آنها به جاي اینکه چه کسی درست می گوید به اینکه چه چیزي درست است، می اندیشند.این اشخاص اگر کسی ایده جدید و جالب تري به آنها ارائه کند پذیراي آن می شوند
سه کیفیت نوابغ
طی سالهاي گذشته درباره نوابغ بررسیهاي مفصلی صورت گرفته است. یکی از مهم ترین نتیجه گیري که متخصصان به آن دست یافته اند این است که نوابغ لزوماً از بهره هوشی فوق العاده برخوردار نیستند.
به جاي آن، نوابغ اشخاصی عادي هستند که از هوش و فراست خود در مقایسه با سایرین بهتر استفاده می کنند. به عبارت دیگر، اگر بیاموزید که مانند نوابغ فکر کنید، می توانید در ردیف آنها قرار بگیرید.
به نظر می رسد که نوابغ از سه وجه مشترك برخوردارند. شما می توانید این سه وجه را بیاموزید و در زندگی خود آنها را لحاظ کنید.
اول، نوابغ ذهن باز دارند.کنجکاو هستند. سؤال می کنند، انعطاف پذیر هستند و براي حل مسئله شرایط مختلف را در نظر می گیرند.
این طرز برخورد چونان درِ گشوده اي است که به ایده ها و نقطه نظرها اجازه می دهد به ذهن خطور کنند.
دوم، نوابغ با مسائل و تصمیمات به طور نظم دار برخورد می کنند. آنها در برخورد با هر مسئله سؤالات بجا می کنند.سؤالاتشان از یک نظم منطقی اي برخوردار است.
سوم، نوابغ با سلسله سؤالاتی با مسائل برخورد می کنند.
سؤال کردن ذهن شما را می گشاید
نوابغ قبل از هر چیزي می پرسند:«؟ مسئله دقیقاً چیست»و بعد «چرا این اصولاً یک مسئله است» بعد از آن می پرسند: «راه حل ایده آل براي این مسئله چه می تواند باشد « و« چه عاملی سبب می شود که ما به راه حل نرسیم؟»
آنها می پرسند:چرا این موقعیت وجود دارد؟ چگونه اتفاق افتاد؟ چه عاملی آن را به وجود آورد؟ براي اولین بار چه زمانی و کجا اتفاق افتاد؟
چه کسی درگیر آن است؟ به چه روشهایی می توانیم این مسئله را حل کنیم؟ از میان راه حلهاي ممکن کدام راه حل قابل قبول تر است؟
سؤال کردن ذهن شما را می گشاید و بر انتخابهایتان می افزاید. خلاقیت شما را افزایش می دهد، تخیل و تصور شما را وسیع تر می کند.
با طرح سؤال، راحت تر می توانید به جواب برسید.
نتیجه گیري شتابزده
اشخاصی که ذهنیت مکانیکی دارند نتیجه گیري شتابزده می کنند. به مسئله اي برمی خورند و بلافاصله دنبال راه حل می گردند.
وقتی دو اتفاق نزدیک به هم روي می دهد، فرض را بر این می گذارند که یکی از آنها دیگري را سبب شده است.
آنها ضریب همبستگی را با علت در هم می کنند. وقتی تصمیمی می گیرند، دنبال نشانه اي می گردند تا آنچه را که تصمیم گرفته اند، تأیید کنند.
نفسها بلافاصله درگیر می شود و بعد براي تغییر دادن ذهن خود بی میل می شوند.به نظر می رسد که رابطه مستقیمی میان کمیت نقطه نظرها و روشهایی که براي حل مسئله ایجاد می کنید وجود دارد.
به همین دلیل باید در برابر نتیجه گیري شتابزده مقاومت کنید. باید داوري شتابزده را کنار بگذارید.باید با سرعت کمتري حرکت کنید و مانند نوابغ به طرح سؤال بپردازید. باید ذهن خود را باز نگه دارید.
خلاقیت حق مادرزادي شماست
شما یک موجود خلق کننده ایده هستید. خلاقیت حق مادرزادي شماست. شما انسان به شدت هوشمندي هستید که دیده هاي جالب دارید
و می توانید از آنها براي رسیدن به هدفها و بهبود بخشیدن به زندگی تان استفاده کنید. حتی اگر مدت زمانی طولانی از خلاقیت خود استفاده نکرده اید، که اغلب مردم این کار را نکرده اند،
می توانید کارتان را شروع کنید. می توانید از روشهایی که در فصل بعد توضیح داده ایم استفاده کنید.
قانون احتمالاتی وجود دارد که درباره اندیشیدن خلاق و دستیابی به قدرتهاي ذهن کاربرد دارد. این قانون می گوید هر چه در معرض ایده هاي بیشتري قرار بگیرید،
احتمال اینکه در معرض ایده مناسب قرار بگیرید افزایش می یابد. موفق ترین اشخاص کسانی هستند که خود را در معرض انواع ایده هاي نشئت گرفته از انواع منابع قرار می دهند.
اشخاص ناموفق برعکس کسانی هستند که پیوسته می خواهند از همان ایده هاي کهنه قدیمی استفاده کنند.
در همه جا دنبال ایده بگردید
وقتی در یک همایش یا یک برنامه سخنرانی شرکت می کنید و سخنران جدید ترین ایده ها و نقطه نظرهاي حیطه فعالیتش را با شما در میان می گذارد، اغلب با ایده هاي جدید بمباران می شوید.
می توانید از این ایده ها براي بهتر کردن زندگی خود استفاده کنید. زندگی بسیاري از اشخاص به علت یک بار شرکت کردن در یک سخنرانی یا همایش متحول شده است.
تصورش را بکنید اگر به طور مرتب در همایشها، سخنرانیها و کارگاههاي آموزشی شرکت کنید، چه اتفاقی روي می دهد.ذهن خود را پیوسته با نقطه نظرهاي جدید آشنا می کنید.
انسانهاي خلاق پیوسته مطالعه می کنند، نه تنها در زمینه کاري خود، بلکه در سایر زمینه ها هم کتاب می خوانند.کتابهایشان از نوع قصه و داستان نیست.
آنها روزنامه ها و مجلات پر تعدادي را آبونه ماه هستند. آنها پیوسته محتواي نشریات را مرور می کنند و مقالات مناسب خود را می خوانند.
همیشه به هنگام خواندن یک مداد به همراه داشته باشید تا زیر مطالب مهم را خط بکشید.از این مهم تر، تندخوانی را یاد بگیرید.
تندخوانی یک مهارت است، چیزي شبیه یاد گرفتن دوچرخه سواري که هر کس در مدت چند ساعت می تواند آن را بیاموزد.
این گونه براي همیشه می توانید اطلاعات بیشتري را پردازش کنید که قبللاً تصور آن را نمی کردید.
با اشخاص مناسب صرف وقت کنید
اشخاص مؤثر عادت کرده اند که با مثبتها و خلاقها صرف وقت کنند. آنها پیوسته نقطه نظرها و تجارب را با دیگران سهیم می شوند و از یکدیگر درس می آموزند.
آنها مطالب مهم روزنامه ها و مجلات را می برند و آنها را در اختیار دوستانشان قرار می دهند. کتابهایی را که خوانده اید و نوارهایی را که گوش داده اند، به دیگران معرفی می کنند.
دوستانشان هم براي آنها همین کارها را می کنند. گاه یک ایده خوب که آن را از کسی می گیرید، می تواند جهت زندگی را تغییر بدهد.
سازگاري احمقانه
عامل دومی که اشخاص را به عقب نگه می دارد هومئوستاسیس است که معناي «تلاش براي سازگار ماندن و همخوان بودن » می دهد.
شخصی با این مشخصات، سعی می کند با آنچه در گذشته انجام داده باقی بماند و آن را تکرار کند. اشخاص با این ذهنیت می خواهند با نقطه نظرها و رفتارهاي سابق خود باقی بمانند.
این طرز برخورد مانع رشد و تعالی آنها می شود. براي برخورد با این موقعیت باید سعی کنید وقتی کسی ایده جدیدي ارائه می دهد، آن را بپذیرید.
راهی براي رسیدن به این مهم این است که اذعان کنید شما در اشتباه هستید. انسان موفق در شرایطی که همه چیز در حال تغییر و تحول سریع است به روي نقطه نظرهاي جدید گشوده می ماند.
این کار مستلزم شجاعت و نبوغ فراوان است.
تصمیمات اشتباه
به گفته انجمن مدیریت آمریکا، دست کم 70 درصد تصمیماتی که می گیرید اشتباه است و این را گذشت زمان ثابت می کند.این رقم 70 درصد یک میانگین است.
بعضیها بیش از این اندازه تصمیمات اشتباه می گیرند. اما می توانید به طور متوسط به این نتیجه برسید از هر 10 تصمیمی که می گیرید، 7 مورد آن در بلند مدت اشتباه از آب درمی آیند.
در اینجا سؤالی برایتان مطرح می کنم.اگر 70 درصد تصمیمات مدیران و اشخاص اشتباه از کار درمی آید، چگونه دنیا می تواند به روند خود ادامه دهد؟
جواب ساده اي دارد. اشخاص برتر، یعنی آنهایی که به رأس سازمان خود می رسند، کسانی هستند که سعی می کنند از میزان تصمیمات اشتباه خود بکاهند.
آنها خیلی زود تشخیص می دهند که تصمیمشان اشتباه است و بنابراین سعی می کنند خیلی سریع آن را اصلاح کنند.
متأسفانه، کثیري از مردم عاشق تصمیم اشتباه گذشته باقی می مانند و پس از آنکه تصمیم اشتباهی گرفتند، به راحتی حاضر نیستند که از آن تصمیم دست بکشند.
اجازه ندهید این اتفاق براي شما بیفتد.به جاي آن، سعی کنید اولین کسی باشید که به اشتباه بودن تصمیم خود پی می برید.
آمادگی آن را داشته باشید که از تصمیم اشتباه خود فاصله بگیرید و کارها را به طرز متفاوتی انجام بدهید.
انعطاف پذیري به شما توانمندي می دهد
با استناد به مؤسسه منینگر، مهم ترین لازمه موفقیت در قرن بیست و یکم کیفیت انعطاف پذیري است، که در این میان انعطاف پذیري در طرزي که فکر می کنید از اهمیت بیشتري برخوردار است.
انعطاف پذیري به تمایل شما به تغییر کردن و آزمودن چیزهاي جدید اشاره دارد. انعطاف پذیري بدین معناست که بخواهید نقطه نظرهاي قدیم را کنار بگذارید و شیوه هاي نو را برگزینید
معجزه رشد و اعتلاي شخصی
یکی از بزرگ ترین نقطه عطفهاي زندگی من زمانی حاصل شد که، وقتی دوران بیست سالگی را می گذراندم، با معجزه رشد و اعتلاي شخصی آشنا شدم.
از آن به بعد زندگی ام هرگز مانند گذشته نبود.من آموختم که به کمک رشد و اعتلاي شخصی می توانید به خواسته هاي خود برسید.
من آموختم که با کسب اطلاع از آنچه باید بیاموزید تا به هدفهایی که براي خود تعیین کرده اید برسید، حدود و محدودیتی بر آنچه می توانید به دست آورید متصور نمی باشد.
واقعیت این است در آینده از آنِ با صلاحیتهاست. ممکن است فردا تمام پولهایتان را از دست بدهید، اما تا زمانی که توانایی فکر کردن داشته باشید، می توانید بیش از حدي که از دست داده اید به دست آورید.
کهنه شدن سریع
دانش و اطلاعات در حوزه کاري شما هر دو یا سه سال دو برابر می شود. تمام منابع اطلاعاتی شما به سرعت کهنه می شوند. براي احتراز از این موقعیت باید پیوسته به علم و اطلاعات جدید دست پیدا کنید.
خوشبختانه، از یک برنامه سه بخشی می توانید استفاده کنید تا در صف مقدم قرار بگیرید.من این روش را شخصاً امتحان کرده و آن را به هزاران نفر آموزش داده ام.
سه اقدام کلیدي و مهم براي رسیدن به رشد و اعتلاي حرفه اي، خواندن مداوم، گوش دادن پیوسته به نوارهاي آموزشی و دیدن دوره هاي آموزشی ادامه دار است.
همه روزه مطلب بخوانید
براي اینکه در رأس حرفه خود قرار بگیرید، باید دست کم روزي یک ساعت کتاب و نشریه بخوانید و نکات برجسته آنها را یادداشت برداري نمایید.
مطالعه کمتر از روزي یک ساعت موقعیت شما را به مخاطره می اندازد. دوست من جیم ران می گوید :«دست کم به همان شدتی که براي شغلتان تلاش می کنید، «روي خودتان زحمت بکشید»
در کمترین حد ممکن، باید همه روزه وقتی از خواب بیدار می شوید، 30 تا 60 دقیقه مطلب آموزنده بخوانید.
به دقت مطالب مهم را یادداشت برداري کنید. یادداشتهاي خود را به طور مرتب مرور کنید. روي آنچه خوانده اید فکر کنید.
به این فکر کنید که چگونه می توانید آموخته هاي خود را در عمل پیاده کنید.اگر صرفاً روزي یک ساعت کتاب بخوانید، هفته اي حدوداً یک کتاب را تمام می کنید.
و این در سال به 50 کتاب می رسد. بعد از 10 سال، 500 کتاب خوانده اید. البته به خانه بزرگ تري احتیاج خواهید داشت تا این کتابها را نگهداري کنید.
اما با درآمد بیشتري که به دست می آورید حتماً از عهده این کار برمی آیید.
به خود حاشیه امنیت بدهید
با استناد به انجمن کتابفرشان آمریکا، 70 درصد جمعیت آمریکا در پنج سال گذشته حتی به یک کتابفروشی مراجعه نکرده اند.
آمریکاییها بطورمتوسط کمتر از سالی یک کتاب می خوانند. 58 درصد آمریکاییان پس از ترك مدرسه حتی یک کتاب را از ابتدا تا به انتها نخوانده اند.
این در حالی است که در عصر اطلاعات، اگر پیوسته مطالعه نداشته باشید، در خطر جدي قرار می گیرید.
اما با یک ساعت مطالعه در روز، معادل یک مدرك دکترا در سال مطلب می آموزید و در ردیف آگاه ترین اشخاص در حرفه خود قرار می گیرید.
طبل را به صدا درآورید
چند سال قبل، دوست خوبی داشتم که بسیار کم مطالعه می کرد. او معتقد نبود که کتاب خواندن تغییري در درآمد یا زندگی او ایجاد می کند.
او بعد از ترك مدرسه خواندن کتاب را کنار گذاشته بود. به من می گفت که خواندن ابداً اهمیتی ندارد. او در ضمن تلاش می کرد که امرار معاش کند. او مرتب در برابر رقبایش عقب می نشست.
به مدت سه سال او را تشویق کردم که به طور روزانه کتاب بخواند. سرانجام تسلیم شد و شروع به خواندن کرد.
روزها چند دقیقه اي کتاب می خواند. برایش عجیب بود که خواندن کتاب تا چه اندازه به او کمک می کند و به هنگام صحبت با مشتریان از چه علم و اطلاع بیشتري برخوردار می گردد.
به زودي او، به توصیه من، روزي یک ساعت کتاب می خواند و هفته اي یک کتاب را تمام می کرد.در مدت یک سال، درآمد او به دو برابر افزایش یافت.
و دو سال بعد، بار دیگر در آمدش دو برابر شد.امروزه، یکی از پر درآمدترین افراد حرفه خود است.
براي کسب درآمد بیشتر، باید بیشتر بیاموزید
قاعده این است که براي کسب درآمد بیشتر، باید بیشتر بیاموزید. راهی براي کسب درآمد بیشتر استفاده از نوارهاي آموزشی است.
اگر براي رفتن به محل کارتان از اتومبیل شخصی استفاده می کنید، احتمالاً سالانه 500 تا 1000 ساعت پشت فرمان می نشینید تا به محل کارتان بروید و بازگردید.
اگر در حالی که در اتومبیل نشسته اید به نوارهاي آموزشی گوش بدهید، معادل سه تا شش ماه هفته اي 40 ساعت می توانید نوارهاي آموزشی را مطالعه کنید.
و من کسانی را می شناسم که صرفاً با مطالعه توانسته اند درآمدهاي سالانه خود را دو، سه و یا حتی چهار برابر کنند.
هر چه می توانید آموزش ببینید
سومین کلید یادگیري ادامه دار در رسیدن به حداکثر توانمندي فردي این است که تا حد امکان در دوره هاي آموزشی شرکت کنید.
بسیاري از برنامه هاي آموزشی جا افتاده اند و می توانند به شما کمک کنند. کسانی که برنامه هاي آموزشی را اجرا می کنند
اغلب از مهارتهاي مطلوب و علم و اطلاع کافی برخوردارند و می توانند سریع تر و راحت تر مطالب را به شما تعلیم بدهند.
وقتی این سه را با هم ترکیب می کنید:مطالعه منظم، گوش دادن منظم به نوارهاي آموزشی و شرکت منظم در دوره هاي آموزشی، ترکیب قدرتمندي به وجود می آورید
که می توانند شما را به سرعت به سمت هدفی که دارید رهنمون سازند.
دانش، قدرت است
همان طور که قبلاً عنوان شد، فرانسیس بیکن دانش را قدرت معرفی کرد. این مطلب تا حدودي درست است. در واقع، تنها دانشی که بتوان آن را به کاربرد تولید قدرت می کند.
کتابخانه ها پر از دانش هستند، اما به کسی کمک نمی کنند. براي اینکه اندیشه خود را به شکل مثبتی تغییر بدهید، باید پیوسته به دنبال ایده هاي جدید بروید.
باید پیوسته سعی کنید کارتان را سریع تر و بهتر انجام بدهید.
باید بتوانید ساده تر و ارزان تر کارهایتان را تمام کنید. باید پیوسته راههایی را در نظر بگیرید که بیشتر و بهتر به مشتریان خود خدمت کنید. باید بتوانید حاشیه امنیتی براي خود درست کنید.
اندیشه نامحدود
در عصر اطلاعات، دانش در حکم همه چیز است. و میزان دانشی که می توانید گرد آورید تنها با جاه طلبی و اندازه میل و تمایل شما محدود می شود.
در واقع، محدودیتی براي کارهایی که می توانید بکنید وجود ندارد.هر چه بیشتر بیاموزید، بیشتر کسب درآمد می کنید. هر چه دانش شما بیشتر باشد، با شجاعت و اطمینان بیشتري می توانید مهارتهاي خود را مورد استفاده قرار بدهید.
هر چه شجاعت و اطمینان شما بیشتر شود، عزت نفستان افزایش می یابد. و این گونه در هر کاري که بکنید توقف ناپذیر می شوید.
تمرینات عملی
1_ از امروز کتابخانه شخصی خود را در زمینه اي که فعالیت می کنید شکل بدهید.
2_ موفقیتها و شکستهاي غیر مترقبه خود را در کاري که می کنید ارزیابی نمایید.آیا می توانید از اینها به سود خود استفاده کنید؟
3_ با هر یک از مسائل زندگی خود برخورد نظم دار داشته باشید. تصور کنید که راه حل دقیقاً عکس آن کاري است که در حال حاضر انجام می دهید.
4_ پیوسته ذهن خود را با نقطه نظرهاي جدید آشنا کنید.سؤالات گوناگون بپرسید.توجه داشته باشید که ممکن است شما در اشتباه باشید.
5_ به نوارهاي آموزشی در حالی که در اتومبیل خود نشسته اید گوش بدهید.
6_ زمینه اي را انتخاب کنید که تخصص بتواند به شما کمک کند تا با سرعت بیشتري پیشرفت کنید. در این زمینه هر مطلبی را که امکان پذیر است، بیاموزید.
7_ تنها با اشخاص مثبت، خوش بین، خلاق و شاد معاشرت کنید. اگر می خواهید برنده شوید، با برندگان پرواز کنید.
پیشنهاد می کنیم این مطالب رو هم ببینید::
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش ششم) فکرتان را عوض کنید کیفیت زندگی یک شخص را عمق...
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش نهم) فکرتان را عوض کنید _ از نیروهاي ذهنی خود استفاده...
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش دهم) فکرتان را عوض کنید _ اندیشه خود را در خدمت...
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش چهارم) فکرتان را عوض کنید، تصمیم بگیرید و ثروتمند شوید اندیشه...
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.