فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش چهارم)
اندیشه منبع اولیه همه ثروتها، موفقیتها، رسیدن به مادیات، همه کشفیات بزرگ، اختراعات و دستاوردهاست.
-کلودام.بریستول
ما از دنیاي محدودیتهاي مالی عبور کرده ایم. ما به عصر ذهن وارد شده ایم. ثروت و فرصت مناسب بیشتر در شخصیت خود شما جاي گرفته اند. همه چیز بستگی به طرز فکر شما دارد، نه ثروتی که تاکنون انباشته اید.
ازآنجایی که سلامتی، ثروت و خوشبختی لزوماً ذهنی هستند، محدودیت چندانی براي دسترسی به آنها وجود ندارد.
در این فصل و فصلهاي بعد، با روشها و فنون مطمئن و ثابت شده اي آشنا می شوید که مردان و زنان موفق در زمینه هاي مختلف از آن استفاده کرده اند تا به آنچه به مراتب به آن فکر می کردند، دستیابی پیدا کنند.
می آموزید که چگونه محدودیتها را کنار بزنید تا به هدفی که براي خود در نظر گرفته اید، برسید.
سه نیروي عمده
در روزگار ما سه نیروي اصل و عمده وجود دارد که همه چیز را متحول می سازند و فرصتهایی نامحدود براي اقلیت خلاق به وجود می آورند. این سه نیرو عبارتند از: اطلاعات، تکنولوژي و رقابت.
اطلاعات و انفجار دانش
انقلاب اطلاعات به همراه سرعت پردازش اطلاعات به وسیله کامپیوتر، اینترنت و ارتباطهاي بدون سیم سبب شده اند که میزان دانش در تمامی رشته ها و زمینه ها هر دو یا سه سال، دو برابر گردد.
90 درصد همه متفکران، مخترعان، مهندسان، دانشمندان، نویسندگان، کارفرمایان و انواع خلق کننده ها که تاکنون وجود داشته اند، در روزگار امروز ما زندگی می کنند.
نتایج تلاشهاي آنها در یک لحظه به اطلاع بقیه می رسد و در نتیجه بازده آنها دو یا سه برابر می شود.
پیشرفتهاي تکنولوژیکی
انفجار در تکنولوژي و کامپیوترهاي با سرعت زیاد به واقع نفسگیر هستند. امروزه، می توانید به طور هم زمان پیامی را از طریق پست الکترونیک به دهها، صدها و یا حتی هزاران نفر از مردم در اقصی نقاط جهان مخابره کنید.
شبکه هاي اینترنتی جهانی، دسترسی شما را به دهها میلیون کاربر از اینترنت میسر می سازد. می توانید به اطلاعات موجود در 50000 کتابخانه و مؤسسه پژوهشی دست پیدا کنید.
انتقال لحظه اي اطلاعات به بازار پول امکان می دهد که روزانه یک تریلیون دلار را جا به جا کند، که گاه این اتفاق تنها چند ثانیه طول می کشد.
شرایطی فراهم شده که کشورها نمی توانند پولشان را کنترل کنند، چه برسد به اینکه بخواهند اقتصادشان را تحت کنترل خود درآورند.
در قرن بیست و یکم، شما مجهز به کامپیوترهاي لپ تاپی خواهید شد که در هر ثانیه می توانند یک میلیارد داده اطلاعاتی را پردازش کنند.
این کامپیوترها مجهز به باطریهاي دائمی براي همه مدت عمر و یک تلفن همراه داخلی خواهند بود که به ماهواره ها ارتباط خواهند داشت، و به شما امکان خواهند داد که در هر لحظه با هر کسی که می خواهید در جهان تماس بگیرید.
شما داراي یک شماره تلفن شخصی خواهید بود که به هر کسی در هر جاي دنیا که باشد امکان می دهد به شما در هر جایی که باشید زنگ بزند.
حتی نیازي نیست آنها بدانند که شما در چه کشوري هستید. این تکنولوژي تلفنی روي مچ دست شما بسته خواهد شد، درست مانند یک ساعت بزرگ مچی.
رقابت هیجان انگیز
سومین عامل که بر زندگی ما تأثیر می گذارد رقابت است. هر سازمان تجاري می خواهد فروش کند و به درآمد برسد.
این مؤسسات براي اینکه بتوانند به حیات خود ادامه دهند باید بتوانند با مشتریان خود بهتر، سریع تر، راحت تر و ارزان تر تماس بگیرند.
هر پیشرفتی در دانش و تکنولوژي فرصتهایی فراهم می آورد که رقابت در بازار به شکل چشمگیرتر و ساده تر صورت خارجی پیدا کند.
این سه نیروي عمده اطلاعات، تکنولوژي و رقابت روي یکدیگر تأثیر می گذارند و شرایطی فراهم می سازند تا بیشترین تحول و تغییر در تاریخ بشري امکان پذیر گردد.
میزان این تغییر و تحول در سالهایی که در پیش داریم افزایش خواهد یافت.
تغییر، تولید فرصت مناسب می کند
80 در صد محصولات و خدماتی که پنج سال دیگر مورد استفاده قرار خواهید داد، جدید و یا به طور کلی متحول شده در مقایسه با امروز خواهند بود.
احتمالاً 80 درصد مشاغل در 5 سال آینده با مشاغل امروز متفاوت خواهند بود. و خبر خوش این است که هر تک تغییري که صورت خارجی پیدا می کند
فرصتها و امکانات بیشتري را به روي شما می گشاید تا به هدفهایتان برسید، پیشرفت بیشتري بکنید و این پیشرفت را به سرعت بیشتري انجام بدهید.
نیروي تغییر روي هر کاري که شما می کنید تأثیر می گذارد. سرعت تغییر هفته به هفته، و ماه به ماه افزایش می یابد.
سرعت و تنوع تغییر چیزي است که بر آن کمترین کنترلی ندارید و درباره اش انتخابی نمی توانید داشته باشید. تنها سؤالی که باقی می ماند این است که آیا شما ارباب تغییر خواهید بود یا قربانی آن؟
آیا شما خالق شرایط خواهید بود یا مخلوق آن؟ آیا سوار بر امواج خواهید شد و پیشاپیش تغییرات به حرکت درخواهید آمد، یا زیر امواج خواهید رفت و له خواهید شد؟
یکی از این دو اتفاق برایتان روي می دهند، اما تأثیر تغییر در هر صورت بر شما اثر خواهد گذاشت، مهم نیست که در چه زمنیه اي فعال باشید.
از متخصصان بیاموزید
اگر می خواهید آشپزي یاد بگیرید، درس آشپزي می خوانید. اگر می خواهید وکیل شوید، به دانشکده حقوق می روید. اگر می خواهید مهندس یا آرشیتکت شوید، درس مهندسی یا معماري می خوانید.
و اگر می خواهید در زمینه هاي مالی به موفقیت برسید، باید درباره کسانی مطالعه کنید که با لحاظ مالی موفق بوده اند. باید ببینید آنها چه کردند و شما هم همان کار آنها را بکنید.
و آن قدر این را تکرار کنید که احاطه لازم را پیدا کنید و به نتایج مهم آنها برسید. پول درآوردن مهارت می خواهد.
شبیه راندن یک دوچرخه یا کار کردن با کامپیوتر است. و از آنجایی که این یک مهارت است هر کس که بخواهد به کسب ثروت نایل آید، باید آن را بیاموزد.
اگر در گذشته به اشتباه تصور کرده اید که نمی توانید کسب درآمد کنید، و یا نمی توانید درآمد به دست آمده را حفظ کنید، بدانید زمان آن رسیده که این تصور اشتباه را کنار بگذارید.
اکنون زمان آن رسیده که با خود به این نتیجه برسید که می توانید به لحاظ مالی مستقل باشید.
قانون بزرگ
ارسطو، فیلسوف یونانی، در 350 سال قبل از میلاد مسیح فلسفه غربی را پایه گذاري کرد که نامش اصل علیت ارسطویی بود.
امروزه، ما این را قانون علت و معلول می نامیم. این قانون می گوید هر اتفاقی، علتی دارد. هر اتفاقی به دلیلی روي می دهد.
موفقیت یک حادثه نیست، شکست هم یک حادثه نیست. آنچه اتفاق می افتد تصادفی نیست، بلکه نتیجه یک قانون تغییرناپذیر است.
سفر من از بی کاري و فقر و رسیدن به موفقیت و استقلال مالی، زمانی شروع شد که به مطالعه موفق ترین مردان زمانه خود پرداختم.
می خواستم بدانم آنها چه کردند. و بعد وقتی این را دانستم، همان کار آنها را تکرار نمودم. چه لزومی دارد که چرخ را از نو اختراع کنیم؟
آنچه من کشف کردم زندگی ام را نجات داد. زندگش شما را هم نجات خواهد داد.
میلیونها میلیونر
وقتی در دهه 1960 شروع به مطالعه و تحقیق کردم، در آمریکا هفتصد هزار میلیونر زندگی می کردند. اغلب آنها خود ساخته بودند.
با 1,800,000 خانواده یا فرد که بیش از یک میلیون دلار پول داشتند در این کشور زندگی می ، هیچ شروع کرده بودند. تا سال 1980 کردند.
امروز، شمار میلیونرها از رقم پنج میلیون نفر گذشته است. یعنی در مدت 22 سال، 277 درصد رشد داشته است. اغلب این اشخاص هم میلیونرهاي خودساخته هستند.
اینها مردان و زنانی هستند که با هیچ شروع کردند، بسیاري از آنها ورشکسته بودند، و یا بدهکار بودند، اما توانستند به استقلال مالی برسند.
میلیونرهاي خودساخته را در زمینه هاي مختلف پیدا می کنیم. سطح تحصیلات و مهارتهاي آنها کاملاً متفاوت است.
بعضی از آنها پیرو جمعی جوان هستند.بعضی از آنها مهاجران جدید می باشند که حتی زبان انگلیسی نمی دانند. بعضی نیز متعلق به خانواده هایی هستند که نسلها در این کشور زندگی کرده اند.
بعضی داراي تحصیلات عالی هستند، بعضیها در بهترین دانشگاهها درس خوانده اند و بعضی حتی دبیرستان را تمام نکرده اند.
بعضی از سلامتی جسمانی فوق العاده بهره دارند، بعضی روي صندلی چرخدار می نشینند، بعضی ناشنوا یا نابینا هستند و یا با محدودیتهاي جسمانی دیگري رو به رو می باشند.
مهم ترین نکته اي که باید به یاد داشته باشید این است که، بدون توجه به اینکه چه مشکلاتی دارید و چه مشکلاتی احساس می کنید،
هزاران نفر مشکلاتشان از شما به مراتب بیشتر است و با این حال به موفقیت رسیده اند. و کاري را که دیگران کرده اند، شما هم می توانید انجام دهید.
پژوهش مفصل
دکتر توماس استنلی، استاد دانشگاه جورجیا، به مدت 30 سال درباره میلیونرهاي خودساخته مطالعه کرد. او هزاران نفر از آنها را مورد مطالعه قرار داد و حاصل یافته هایش را در دو کتاب به چاپ رساند.
بررسی او نشان می دهد که هر انسانی، در هر زمینه اي از زندگی، می تواند ازصفر شروع کند و با انجام دادن کارهاي بخصوصی در ردیف میلیونرها قرار بگیرد.
از جایی که هستید شروع کنید
وقتی شروع به مطالعه میلیونرهاي خودساخته کردم، در یک آپارتمان مبله شده ي اجاره اي زندگی می کردم. اتومبیل دست دومی داشتم که پول آن پرداخت نشده بود.به شدت مدیون و بدهکار بودم.
اولین نکته اي که به آن پی بردم این بود که میلیونرهاي خودساخته رفتاري متفاوت از دیگران را به نمایش می گذارند.
من از اینکه متوسط باقی بمانم خسته شده بودم. در نتیجه تصمیم گرفتم از کاري که می کردم دست بکشم. تصمیم گرفتم کاري را که آنها می کردند، انجام بدهم.
از زمانی که این تصمیم را گرفتم زندگی ام متحول شد. کار ساده اي نبود که اندیشه ام را درباره پول تغییر بدهم، اما سرانجام تلاشهاي من به ثمر نشست.
به تدریج، عادتهایم را تغییر دادم. در مدت پنج سال بدهی هایم به انتها رسید و درآمد خوبی پیدا کردم. پنج سال بعد، در ردیف میلیونرها قرار گرفتم.
حالا وقتی به گذشته نگاه می کنم، می بینم معجزه اي در کار نبوده است. تنها کاري که من کردم این بود که دیدم سایر موفقها چه کرده اند و من هم همان کار را انجام دادم و به نتایج مشابه آنها رسیدم.
اسطوره ها را به کنار بگذارید
درباره میلیونرهاي خودساخته اسطوره هاي فراوانی وجود دارد. اگر می خواهید یک میلیونر خودساخته شوید، باید این اسطوره ها را از ذهن خود بیرون بریزید.
بسیاري از مردم درباره خود و پول باورهایی دارند که آنها را از پیشرفت باز می دارد. ممکن است این نقطه نظرها به کلی نادرست باشند.
اما مانع از آن می شوند که به موفقیت دست پیدا کنید. باید از شر آنها خلاص شوید. براي دستیابی به آنچه قبلاً به آن دست نیافته اید، باید طرز فکرتان را تغییر بدهید.
یکی از این اسطوره ها این است که براي ثروتمند شدن باید تحصیلات عالی داشته باشید.اسطوره دیگر این است که باید با پول کلانی شروع کنید.
بعضیها فکر می کنند که براي پولدار شدن باید از بخت و اقبال بلند برخوردار باشند. هیچ کدام از این اسطوره ها درست نیستند و حقیقت ندارند.
سرزمین فرصتها
موفق ترین گروههاي مهاجر در آمریکا، در زمینه آغاز کسب و کار و انجام دادن کارهاي تجاري و اقتصادي، روسها هستند. چرا این طور است؟
به این دلیل که روسها از سرزمین و شرایطی آمده اند که موفق شدن در آنجا به شدت دشوار است. این اشخاص وقتی به این سرزمین می آیند، احساس می کنند که بیش از هر زمانی امکان موفق شدن دارند.
به همین دلیل روسها به شدت فعال می شوند و در مقایسه با متوسط آمریکاییان به موفقیتهاي بیشتري دست پیدا می کنند.
آنها به این نتیجه می رسند که می توانند رؤیاهاي خود را تحقق بخشند و این باور آنها به حقیقت می پیوندد.
اصل واقعیت
جک ولش، رئیس سابق شرکت جنرال الکتریک، یکی از بهترین مدیران تجاري دنیا محسوب می شد.او معتقد بود مهم ترین کیفیت در نام داده است.
این اصل می گوید: باید با دنیا به شکلی که هست برخورد کنید، نه به « اصل واقعیت » رهبري آن چیزي است که او آن را شکلی که می خواهید باشد.
باید با خود کاملاً صادق باشید.نباید بی جهت امیدوار باشید که شرایط خود به خود بهتر شود. بخصوص وقتی موضوع انباشت ثروت مطرح می شود، باید با خود کاملاً صادق باشید.
اگر به واقع طالب ثروت هستید، نمی توانید ذهن خود را فریب بدهید.نمی توانید امیدوار باشید انگار که بلیت بخت آزمایی خریده اید، برحسب شانس و تصادف پولدار شوید.
شما بخت و اقبال خودتان را خلق می کنید
اغلب اوقات اشخاص درباره نقش شانس و اقبال در موفقیت سؤال می کنند. آنها فکر می کنند که بخت و اقبال عامل مهمی در موفق شدن می باشد.
آنها احساس می کنند که بعضی از آدمها خود به خود بخت بلندي دارند، و بعضی دیگر فاقد آن هستند. طوري از بخت حرف می زنند که انگار تقدیر و سرنوشت مقدر است.
معتقدند که اشخاص تنها به سبب بخت بلند خود به موفقیت می رسند، بختی که نصیب آنها نشده است.
من سالها درباره مفهوم بخت و اقبال مطالعه کرده ام.
به این نتیجه رسیده ام بخت کلمه اي است که اشخاص براي تبیین آنچه بیش از اندازه اي که تصور می کردند و انتظارش را داشتند موفق ظاهر می شود استفاده می کنند.
اگر کسی در جوانی به موفقیت مالی بزرگی دست پیدا بعضیها نیز از کلمه بخت و اقبال براي توصیف حادثه به شدت خوشایندي که از حد معمول و عادي «. شانس داشت »: کند، مردم می گویند فراتر است استفاده می کنند.
اما این ابداً بخت و اقبال نیست.واقعیت این است که صرفاً حساب احتمالات مطرح است. چیزي به عنوان بخت و اقبال وجود خارجی ندارد.
قانون احتمالات می گوید براي هر چه اتفاق بیفتد، احتمالی وجود دارد. گاه می توان احتمال وقوع حادثه را دقیقاً پیش بینی کرد. تمام نظام بیمه براساس احتمالات کار می کند.
میلیونر شدن
این احتمال وجود دارد که در مدت حیات کاري خود به یک میلیونر تبدیل شوید. در آمریکا، احتمال میلیونر شدن 5 درصد است.
به عبارت دیگر، به احتمال 95 درصد ممکن است میلیونر نشوید. اما اینها ارقام جالبی نیستند. کار شما باید این باشد که شرایط را به سود خود تغییر بدهید. هدف شما باید این باشد که به استقلال مالی برسید.
هر چه کارهاي متفاوت بیشتري انجام بدهید که احتمال دستیابی شما به هدفتان را بیشتر فراهم سازد، احتمال اینکه در لحظه کار درست تري انجام بدهید وجود دارد.
اگر براي خود هدفهاي روشن و مکتوب داشته باشید، اگر برنامه ریزي دقیق داشته باشید و پیوسته بر مهارتهاي خود بیفزایید تا درآمد بیشتري به دست آورید، احتمال رسیدن به یک زندگی بهتر را افزایش می دهید.
اگر درباره پول و سرمایه گذاري مطالعه کنید، و 10 تا 20 درصد درآمد ماهانه خود را کنار بگذارید، اگر هزینه هایتان را کنترل کنید و
درباره زندگی مالی خود بلند اندیشی داشته باشید، یک میلیونر می شوید.مسئله بخت واقبال مطرح نیست.مسئله احتمالات مطرح است.
احتمالات یعنی همه چیز
فرض کنید که می خواهید دارت بازي کنید و تجربه اي در این زمینه ندارید.
در اتاقی در فاصله اي از صفحه پرتاب ایستاده اید. نور اتاق هم کم است. با این حال، اگر به اندازه کافی دارت را در مسیر صفحه دارت پرتاب کنید، سرانجام به هدف می زنید.
هر چه دارت بیشتري پرتاب کنید، دقیق تر می شوید.در نتیجه براساس قانون احتمالات، سرانجام می توانید دارت را به قلب هدف بنشانید.
به همین دلیل است که وقتی اشخاص با اشتیاق و علاقه فراوان دست به کار می شوند، موفق می گردند.آنها هم چنان به سعی و اهتمام خود ادامه می دهند.و طبق قانون احتمالات، سرانجام برنده می شوند.
این بخت و اقبال نیست.آنها با کاري که می کنند بخت و اقبال خود را خلق می نمایند. حالا تصور کنید که شرایط به شکل دیگري باشد.
تصور کنید که شما یک پرتاب کننده ماهر دارت هستید و همه روزه براي بهتر شدن تمرین می کنید. از آرامش کافی هم برخوردارید.
حالا اتاق روشن است. شما در فاصله اي منطقی از صفحه قرار می گیرید. در این شرایط، که همه چیز در کنترل شماست، مدت زمانی که براي نشاندن دارت به هدف صرف می کنید بسیار کمتر است.
و وقتی به مرکز هدف می زنید، همه می گویند از بخت و اقبال بلند برخوردار بودید. اما شما بودید که بخت و اقبال خود را آفریدید.
در تمام مدت زندگی، باید به کارهاي که می توانید انجام دهید بیندیشید تا بر احتمال موفق شدن خود بیفزایید.
نباید هیچ کاري را به شانس و تصادف واگذار کنید. نباید به دنبال آرزو باشید وبه بخت و اقبال اعتماد کنید باید کنترل موقعیت را به دست بگیرید. شما مسئول هستید.
شما مسئول هستید
شمازمانی به موفقیت دست پیدا می کنید که بدانید به هر چه برسید، به خود شما مربوط و مرتبط است. شما مسئول هستید. کسی قرار نیست کاري براي شما بکند.
در حالی که اطلاعات و تکنولوژي همچنان رشد می کند و رقابت همچنان شدت می گیرد، فرصتهاي بیشتر و باز هم بیشتري برایتان خلق می شوند.
وظیفه شما این است که این فرصتها را شناسایی کنید، و اگر آنها را نیافتید، آنها را براي خود خلق کنید.
مخرج مشترك
یکی از کشفیات مربوط به میلیونرهاي خودساخته این است که اغلب آنها از صفر شروع می کنند. اغلب آنها مدتها پول خود را پس انداز می کنند تا اینکه پول کافی براي شروع یک فعالیت تجاري فراهم گردد.
دکتر توماس استنلی در جریان مصاحبه با میلیونرهاي خودساخته، توانست به مخرج مشترك موفقیت پی ببرد.
او به این نتیجه رسید که مخرج مشترك براي موفقیت در همه میلیونرهاي خودساخته، تلاش و باز هم تلاش است.
میلیونرهاي خودساخته در مقایسه با متوسط مردم بیشتر کار می کنند. زودتر شروع می کنند، بیشتر تلاش می کنند و تا دیروقت به کارشان ادامه می دهند.
براساس بسیاري از مطالعات و مصاحبه هاي شکل گرفته، میلیونرهاي خودساخته به طور متوسط هفته اي 59 ساعت کار می کنند.
بعضی از آنها از این هم بیشتر کار می کنند. بخصوص در شروع کار، فعالیتشان بیشتر است.
تلف کردن وقت به هنگام کار
اشخاص استخدام شده حدوداً هفته اي 40 ساعت کار می کنند، اما رسماً 32 ساعت کار صورت می گیرد. حدود 50 درصد ساعات کار به صحبتهاي دوستانه با همکاران، مکالمات تلفنی خصوصی و فعالیتهاي شخصی صرف می شود.
کارمندان به طور متوسط دیرتر از زمان شروع کار در محل کار خود حاضر می شوند. زمان صرف چاي و قهوه طولانی تر از حد معمول خود می شود.
و دست آخر هم محل کارشان را کمی زودتر ترك می کنند. حتی بسیاري از مدیران می گویند که نیمی از اوقات کاري خود را صرف کارهایی می کنند که هیچ ارتباطی با شغل آنها ندارد.
تنها حدود 5 درصد کسانی که به طور تمام وقت کار می کنند از زمان شروع تا پایان ساعات کاري پیوسته فعالیت می کنند.
اینها اشخاصی هستند که به سرعت پیشرفت می کنند. اینها به سمت بالا و جلو در حرکت اند. حقوق بیشتري دریافت می کنند و سریع تر ارتقاي رتبه پیدا می کنند. اینها در هر حرفه و رشته اي مؤثر هستند و همه آنها را می شناسند
فعالیتهاي کم ارزش
غم انگیزترین بخش پژوهش و تحقیق درباره عادتهاي کاري کارکنان این نیست که این اشخاص فرصت مهمی از کارشان را از دست می دهند.
اشکال اینجاست که در آن 50 درصد دقایق کاري هم کارهاي کم ارزش انجام می دهند وقتی تولید به قدر کافی نباشد، دستمزد هم در سطح اندك قرار می گیرد و فرصتها از دست می روند.
همه ساله صدها هزار نفر از کارکنان اخراج می شوند. اغلب این اشخاص کارمندان یقه سفید و مدیران میانه هستند. چرا این اتفاق می افتد؟
جواب ساده اي دارد.شرکت ها به این نتیجه رسیده اند که پول گزافی به کسانی می پردازند که بازدهی لازم را ندارند.
هیچ شرکتی نمی تواند مدتی طولانی در این شرایط دوام بیاورد. این گونه است که کارکنان اخراج می شوند.
شما می توانید این کار را بکنید
اگر به واقع می خواهید که به استقلال مالی برسید، و یا بهتر از آن، اگر می خواهید یک میلیونر خودساخته شوید، باید به دو واقعیت توجه کنید:
اول اینکه قطعاً این امر امکان پذیر است. صدها هزار نفر همه ساله در زمینه مالی مستقل می شوند. بخش اعظم آنها از صفر شروع می کنند.
هر کاري را که دیگران در محدوده عقل و منطق انجام داده اند، شما هم می توانید انجام بدهید.
همین که شخص دیگري توانسته به این مهم دست یابد، دلیلی است که شما هم می توانید به آن دست پیدا کنید. تنها مسئله این است که تا چه اندازه و با چه شدتی می توانید این کار را بکنید.
دوم اینکه اگر می خواهید در زمینه اي موفق شوید، باید بدانید که دیگران در این خصوص چه کرده اند، شما هم همان کار را بکنید و به موفقیت برسید.
فرمول 40 به اضافه
از امروز از فرمول «40 به اضافه » درباره کار و حرفه تان استفاده کنید. معنایش این است که براي زنده ماندن هفته اي 40 ساعت کار می کنید.
اگر تنها هفته اي 40 ساعت کار کنید، پول بخور و نمیرتان را به دست می آورید. آن قدر پول درمی آورید که قبوض بدهیهاي بانکی خود را بپردازید.
شاید هم کمی بیشتر درآمد کسب کنید، اما هرگز به موفقیت نمی رسید. براساس فرمول 40 به اضافه، هر ساعتی که از این میزان بیشتر کار کنید، می توانید قدمی براي موفقیتهاي آتی خود بردارید.
می توانید با توجه با ساعات کاري اضافه خود مشخص کنید که 50 سال آینده در این زمان کجا خواهید بود.
به خود حاشیه امنیت بدهید
اگر هفته اي 40 تا 50 ساعت کار می کنید، نسبت با سایر همکاران خود از حاشیه امنیتی برخوردار می گردید. اگر هفته اي 55 تا 60 ساعت کار می کنید، موفقیت بلند مدت شما تضمین شده است.
بسیاري از میلیونرهاي خودساخته هفته اي 70 تا 80 ساعت کار می کنند. براي رسیدن به موفقیت راه میان بري وجود ندارد.
من بیش از 25 سال روي مردان و زنان موفق بررسی کرده ام. هرگز به انسان موفقی برنخوردم که هفته اي 40 ساعت یا 5 روز کار کند. با کار 40 ساعت در هفته کسی در صف موفقها قرار نمی گیرد.
موفقها، بخصوص در شروع کارشان، در مقایسه با متوسط سایرین بیشتر کار می کنند. اغلب آنها روزي 10 تا 12 ساعت و هفته اي 6 روز کار می کنند.
این برنامه ماههاي متمادي ادامه پیدا می کند. به طور متوسط 22 سال وقت می خواهد که کسی از صفر شروع کند و به دارایی یک میلیون دلار برسد.
کار ساده اي نیست. به سرعت هم نمی توان به این مهم رسید. اما اگر واقعاً بخواهید در شمار موفقها قرار
بگیرید، این کار شدنی است
در تمام دقایق کاري خود کار کنید
نکته مهم براي رسیدن به موفقیت این است که از اوقات خود به خوبی استفاده کنید. به نتایج بیندیشید و از پرداختن به فعالیتهاي کسانی که در صف موفقها قرار ندارند خودداري ورزید.
این نکته مهمی است که به بسیاري از اشخاص کمک می کند. بسیاري از کارکنان به کار چنان می نگرند که انگار ادامه فعالیت مدرسه است.
این اشخاص وقتی بزرگ می شدند، مدرسه را مکانی اجتماعی و براي معاشرت با اشخاص ارزیابی می کردند.
البته باید حداقلی از ساعات را در کلاس نشست، اما در حد فاصل آن نوبت به معاشرت و دوستی با بقیه می رسد. در واقع، مدرسه تبدیل به جایگاهی براي بازي می شود.
بسیاري از اشخاص در شروع کارشان می پندارند که کار نیز مکانی براي صرف وقت کردن با دوستان است.
به همین دلیل است که پنجاه درصد اوقات کارکنان به صحبت و تماسهاي معاشرتی با یکدیگر می گذرد.
بسیاري از کارکنان بخش قابل ملاحظه اي از اوقات خود را صرف صحبت تلفنی با دوستان و بستگانشان می کنند.
اما شما نباید این کار را بکنید. اگر مصمم هستید که موفق شوید و حقوق سطح بالا بگیرید، باید در تمام مدتی که سر کار هستید کار بکنید. باید سرتان را پایین بیندازید و با تمام وجود کار کنید.
صرف وقت اجتماعی با همکاران
بسیاري از اشخاص گرفتار این اسطوره هستند که باید اوقات قابل ملاحظه اي را صرف صحبت و معاشرت با همکارانشان بکنند.
قرار است که کار با تفریح همراه باشد و خوش بگذرد. این حرف درست است، اما حدي دارد.
البته که باید شخص خوشایندي باشید تا کار کردن با شما راحت باشد. اما می توانید صحبتهاي دوستانه در محل کار را در مدت چند دقیقه محدود انجام بدهید.
مجبور نیستید ساعات متمادي درباره ورزش، برنامه هاي تلویزیونی و فعالیتهاي خانوادگی صحبت کنید.باید در ساعاتی که کار می کنید تمام حواستان متوجه کار باشد.
بازگشت به کار
باید مشهور شوید که پرکارترین کسی هستید که در سازمان خود کار می کنید. اگر کسی در محل کار خواست با شما صحبتهاي غیر کاري بکند، به او بگویید که بعد از پایان ساعات کار این صحبت را می کنید.
مرتب در ادامه هر وقفه اي که در کار می افتد به تکرار به خود بگویید:« برگرد سر کار، برگرد سر کار، برگرد سر کار»
کسانی که به موفقیتهاي بزرگ مالی می رسند، خواه براي خود کار کنند یا براي دیگران، کسانی هستند که مشهور به پرکاري می شوند.
در تجارت می گویند:. همه همه چیز را می دانند .پنهان کاري وجود ندارد.همه می دانند که در هر سازمانی چه کسی سخت کوش است
زودتر کارتان را شروع کنید، دیرتر کارتان را ترك نمایید
ناپلئون هیل، نویسنده کتاب بیندیشید و ثروتمند شوید، زمانی به کسی اشاره داشت که از پایین ترین رده سازمانی شروع کرد، همه همکارانش را پشت سر گذاشت و به بالاترین رده سازمانی رسید. راهکار ساده اي داشت.
او متوجه شد که رئیسش در مقایسه با سایر کارکنان کمی زودتر به محل کارش می آید و بیشتر در محل کارش باقی می ماند.
این جوان مصمم شد که 15 دقیقه قبل از رئیسش بیاید و 15 دقیقه بعد از او محل کار را ترك کند.
او روز بعد تصمیمش را به اجرا گذاشت.این یکی از نشانه هاي اشخاص موفق است. آنها مسامحه نمی کنند.
مرد جوان 15 دقیقه قبل از رئیسش به اداره می آمد، مشغول کار می شد و 15 دقیقه بعد از رئیسش محل کار را ترك می کرد.
صبور باشید و مداومت به خرج دهید
تا چندین هفته، رئیس کارمند جوان حرفی نزد. یکی از روزها، بعد از تمام شدن ساعات کار، رئیسش به سر میز او آمد و پرسید که چرا به نظر می رسد او همیشه پشت میزش نشسته است.
مرد جوان جواب داد که می خواهد در شرکتش کارمندي موفق باشد و می داند که نمی تواند موفق شود، مگر آنکه از سایر کارکنان بیشتر کار کند.
رئیس سري به علامت تأیید فرود آورد، تبسمی کرد و از میز کارمند جوان فاصله گرفت. دیري نگذشت که رئیس از او خواست کاري را که در شمار وظایفش نبود انجام بدهد.
کارمند جوان به سرعت این کار را انجام داد. دیري نگذشت که رئیسش کار دیگري را به او محول ساخت و او این کار را هم دراسرع وقت انجام داد.در مدت یک سال، او کارهاي فوق العاده متعددي انجام داد.
در سال دوم استخدام، این کارمند ارتقاي درجه گرفت. او بیشتر مطالعه کرد، مهارتهایش را بهبود بخشید و به پرکاري خود ادامه داد.
پس از چند سال، اوتمام رقباي خود را کنار زده بود و مورد احترام همه سرپرستان و مدیران قرار گرفته بود.
آنها خیلی زود به او ارتقاي درجه دادند و دیري نگذشت که او در شمار یکی از مدیران شرکت قرار گرفت و سرانجام به مقام معاونت شرکت رسید.
این یک راهکار ساده است که هر کس بخواهد موفق شود، می تواند از آن استفاده کند.
راههایی براي ارزش افزایی پیدا کنید
اگر هدفتان این است که ثروتمند بشوید، باید بدانید که ثروت چگونه انباشت می شود.جواب ساده اي دارد: به ارزش و دارایی خود بیفزایید.
ثروت با ارزش افزایی امکان پذیر می شود. ثروت با خدمت دادن به مشتریان به طرزي بهتر از آنچه دیگران می توانند انجام دهند انباشته می شود.
باید همه روزه تلاش کنید که در مقایسه با روز قبل ارزش بیشتري انباشت کنید.باید همه روزه بکوشید بر ارزش و دارایی رئیس خود بیفزایید.
باید کاري کنید که همکاران، مشتریان، عرضه کنندگان و همه کسانی که با شما در رابطه کاري هستند، در شرایط بهتري قرار بگیرند. این ارزش افزایی را هرگز فراموش نکنید.
الگوي جدید کار
یکی از تحولات اخیر در بازار کار این بوده که باید همه روزه پست و مقام خود را توجیه کنید و نشان دهید که شایسته آن کار هستید.
در گذشته کسی چند سال کار و تلاش می کرد و بعد وقتی این سمت را به او می دادند، فرض را بر این می گذاشت که این سمت براي همیشه از آنِ اوست زیرا زحمتهایش را کشیده است.
اما امروزه این کافی نیست.امروزه همه می خواهند بدانند که اخیراً چه کرده اید.در دنیاي کار پرتحرك امروز رئیستان می خواهد بداند در زمینه ارزش افزایی اخیراً چه کرده اید.
شما در ازاي کار سال قبلتان حقوق و مزایاي کار را دریافت کرده اید، حقوق و مزایاي مربوط به کار ماه قبل وحتی هفته قبل خود را دریافت کرده اید.
حالا باید از نو تلاش کنید. مسابقه اي در جریان است و شما در این مسابقه شرکت کرده اید.
دو منبع ارزش
در دنیاي کار امروز دو منبع عمده ارزش وجود دارد.این دو منبع عبارت اند از:زمان و دانش. امروزه، زمان اساس کار و تجارت مدرن محسوب می شود.
همه باید سعی کنند براي رسیدن به نتیجه مطلوب خود زمان کمتري صرف کنند. مشتریان با تمام وجود مایل به خرید کالا و خدمات از کسی هستند که با این خرید، زمان لازم براي رسیدن به محصولات و خدمات خود را کاهش دهند.
اشخاص به کسی پول بیشتري می دهند که بتواند کاري کند آنها سریع تر به نتایج دلخواه خود برسند. به همین دلیل است که پیشرفتهاي عمده در مدیریت مدرن آنهایی هستند که از زمان رسیدن به نتایج مطلوب می کاهند.
مهم ترین معیار زمان، سرعت است.به عبارت دیگر، وقتی فرصت مناسب از راه می رسد، باید بتوانید سریع حرکت کنید.
سرعت زیاد لازمه موفقیت است. همه انسانها موفق نه تنها زیاد کار می کنند، بلکه این کار را با سرعت زیاد انجام می دهند.
همین حالا انجام بدهید!
مسامحه و دفع الوقت نه تنها دزد زمان است، بلکه دزد زندگی هم محسوب می شود. براي اینکه از رقباي خود جلو بزنید هم رقباي درون سازمانی و هم بیرونی باید کاري را که قرار است انجام شود، به سرعت انجام بدهید.
باید شهرت پیدا کنید که کارهایتان را به سرعت انجام می دهید.بررسیهاي متعدد نشان می دهند اشخاصی که مشهور به داشتن سرعت عمل هستند ارزشمندترین افراد سازمان محسوب می شوند و به سرعت پیشرفت می کنند.
امتیاز شگفت انگیز سریع حرکت کردن این است که هر چه سریع تر حرکت کنید، در این اقدام بهتر می شوید.
علتش این است که هر چه سریع تر کار کنید، تجربه بیشتري پیدا می کنید. هر چه سریع تر حرکت کنید، بیشتر یاد می گیرید و از صلاحیت بیشتري برخوردار می گردید.
هر چه سریع تر حرکت کنید، انرژي بیشتري در اختیار دارید. اشخاصی که سریع تر حرکت می کنند، مشرب و شخصیت متفاوتی از اشخاص کُند پیدا می کنند.
کار در زمان واقعی
به محض آنکه زمان انجام دادن کاري فرا می رسد آن را انجام دهید. در کاري که شروع می کنید و بعد نیمه کاره آن را رها می سازید که بارها و بارها دوباره به آن مراجعه می کنید، اتلاف وقت فراوان است.
به عنوان یک قاعده کلی،کارهاي کوچک باید بلافاصله انجام بدهید.
این گونه است که همه روزه می توانید کار فراوانی صورت بدهید. این گونه تبدیل به کسی می شوید که دیگران وقتی نیازي پیدا می کنند، به شما مراجعه می کنند.
موفقیت ناشی از عادتهاي خوب است
95 درصد کارهایی که همه روزه انجام می دهید ناشی از عادت است. انسانهاي موفق آنهایی هستند که عادت موفقیت را در خود ایجاد کرده اند.
انسانهاي موفق در خود عادتهاي خوب ایجاد می کنند و کاري می کنند تا این عادتها بر رفتارشان حاکم شود
. اما اشخاص غیر موفق به عادتهاي بد امکان می دهند که در آنها شکل بگیرد، و این عادتهاي بد منجر به ناراحتی و شکست می شوند.
دوستم، ادفورمن، می گوید :«شکل دادن به عادتهاي خوب دشوار است، اما زندگی کردن با آنها ساده است. از سوي دیگر، شکل دادن به عادتهاي بد آسان است، اما زندگی کردن با آنها دشوار است »
عادت « پاسخ شرطی شده نسبت به یک محرك » است. این روشی خود به خود براي واکنش نشان دادن به یک موقعیت خاص است. عادت را با تکرار کردن یک اقدام خاص یا یک اندیشه و واکنش ویژه به دست می آورید.
وقتی این عادت شکل می گیرد، انجام دادن آن ساده تر می شود، راستی شما چگونه عادتهایی دارید ؟
اشخاص موفق آنهایی هستند که عادتهاي منتهی به موفقیت را در خود ایجاد می کنند.آنها مانند ورزشکاران خود را آموزش و تمرین داده اند تا بعضی از کارها را به شکل خاص انجام بدهند
و آن قدر این کارها را تکرار کنند ، تا بتوانند به طور خودکار و خود به خود این کارها را انجام بدهند. احتمالاً این گفته قدیمی را شنیده اید:
فکر بکارید و عمل برداشت کنید؛
عمل بکارید و عادت برداشت کنید؛
عادت بکارید تا منش برداشت کنید؛
منش بکارید تا سرنوشت خود را مقدر سازید.
یک عادت کلیدي براي موفق شدن
یکی از عادت خوب، صبح زود از خواب بیدار شدن است. اشخاص موفق در مقایسه با دیگران، زودتر از خواب بیدار می شوند، می خوانند
و تدارك می بینند، روي کاغذ برنامه می ریزند و سازماندهی می کنند، و همه این کارها را زمانی انجام می دهند که دیگران حتی شروع نکرده اند. توماس جفرسون می گفت:«آفتاب هیچ وقت در رختخواب بر من نتابیده است»
یکی از زنان شرکت کننده در یکی از همایشهایم چند سال قبل به من گفت که در زود از خواب بیدار شدن به معجزه اي دست یافته است.
او به این نتیجه رسیده اگر زود بخوابد، می تواند ساعت چهار صبح از خواب بیدار شود. تا ساعت هفت یا هشت صبح به اندازه یک روز تمام وقت کار انجام می دهد و این وقتی است که سایرین معمولاً از خواب بیدار می شوند.
این زن مرتب ارتقاي رتبه می گرفت و بر درآمدش افزوده می شد زیرا به مراتب از بقیه کار بیشتري صورت می داد موفقها خود را عادت می دهند که صبح زود از خواب بیدار شوند.
موفقها معمولاً ساعت 6 یا 6:30 دقیقه، و گاه زودتر، از خواب بیدار می شوند و بلافاصله دست به کار می گردند. این گونه در روز پرش می کنند.
اما اشخاص عادي و معمولی بیدار شدنشان یک ساعت وقت می گیرد، به زحمت و مشکل دست به کار می شوند،
در تمام مدت صبح به زمان صرف ناهار فکر می کنند و بعد متوجه شب می شوند که چه برنامه اي قرار است داشته باشند.
وقتی صداي زنگ ساعت بلند می شود، بلافاصله از رختخواب بیرون بیایید و دست به کار شوید.عادت کنید که صبح زود از خواب بیدار شوید و به مهم ترین کاري که دارید، بپردازید.
زمان لومباردي را تمرین کنید
وقتی ونیس لومباردي گرین بی پکرز را در اختیار گرفت، بازیکنان عادت داشتند که تا آخرین لحظات خود را براي بازي یا سوار شدن به را « زمان لومباردي » اتوبوس نشان نمی دادند.
اغلب دیر می کردند و دیگران باید منتظر آنها باقی می ماندند. این گونه بود که لومباردي مطرح ساخت. منهاي آن 15 دقیقه قبل از زمان برنامه ریزي شده بود.
سرانجام شرایطی فراهم آمد که همه به موقع می آمدند و مسئله از میان رفت.شما هم می توانید از زمان لومباردي استفاده کنید و بعد آنقدر آن را تمرین کنید تا برایتان طبیعی و راحت شود.
کمتر از 2 درصد از مردم وقت شناس هستند و همه این را متوجه می شوند. براي خود شرط بگذارید که به موقع آماده شوید، و از آن بهتر، عادت کنید که زودتر از زمان تعیین شده براي انجام دادن کارهایتان آماده گرد
روي هر دقیقه حساب کنید
قبل از سایرین به سر کار خود بروید. وقتی به محل کارتان می رسید، بلافاصله کارتان را شروع کنید. وقت خود را با خواندن روزنامه، نوشیدن قهوه و یا سلام و احوالپرسی و صحبت با همکاران هدر ندهید.
بگذارید مشهور به این شوید که همیشه کار می کنید و کارهاي مهم را اول انجام می دهید. در تمام مدت زمان کار، کار کنید. از فرصتهاي خود حداکثر استفاده را بکنید.
اجازه ندهید دیگران شما را از کارتان باز بدارند.
بهره وري خود را دو برابر کنید
در اینجا شما را با یک فرمول سه مرحله اي آشنا می کنم که می توانید با استفاده از آن در 12 ماه آینده تولید و درآمد خود را دو برابر کنید.
روشی ساده و در عین حال قدرتمند است و هر کس که بخواهد، می تواند از آن استفاده کند.
اول، تصمیم بگیرید یک ساعت زودتر در محل کارتان حاضر شوید. این به تلاش چندانی احتیاج ندارد.این گونه می توانید ترافیک را هم شکست بدهید.
آیا به گونه اي برنامه ریزي کرده اید که وقتی کارتان را شروع می کنید، به سرعت و با تمام نیرو مشغول به آن شوید، تعجب می کنید که قبل از ورود دیگران چه مقدار کار انجام داده اید.
بررسیها نشان می دهند اگر کسی وقفه اي در کار شما نیندازد، و یا کارتان را قطع نکند، سه برابر کار می توانید انجام بدهید.
دوم، در مدت صرف ناهار هم کار کنید.در برابر یک ساعت صرف وقت کردن براي خوردن ناهار و یا ناهار خوردن با هر کس که آنجا ایستاده است خودداري ورزید.
سوم، یک ساعت دیرتر از بقیه کارتان را تمام کنید. بعد از سایرین محل کارتان را ترك کنید.این سومین ساعتی که بدون مزاحمت دیگران کار می کنید به شما امکانی می دهد کارتان را تمام کنید و برنامه ریزي فردا را انجام دهید.
با یک ساعت زودتر شروع کردن، با کار کردن در زمان صرف ناهار و با یک ساعت بیشتر باقی ماندن در محل کار می توانید بازدهی کارتان را بیش از دو برابر کنید.
دیري نمی گذرد که به ارزشمندترین کارمند درون سازمان خود تبدیل می شوید.
اگر در کار فروش هستید، اولین قرار ملاقات خود را صبح زود بگذارید. اعلب اشخاص مهمی که علاقه مند به دیدن آنها هستید، ساعت 7 یا 7:30 دقیقه به محل کارشان می رسند.
طوري ترتیب بدهید که آنها را در این زمان ملاقات کنید. یکی از دوستان فروشنده من، که در رأس حوزه کاري اش قرار دارد،
به این نتیجه رسید که راه قرار ملاقات گذاشتن با تصمیم گیرندگان کلیدي این است که در فاصله ساعت 7 و 7:30 دقیقه به دفتر آنها زنگ بزند.در غروبها هم بهترین زمان تماس با این اشخاص ساعت 6:30 دقیقه یا 7 است.
او به این نتیجه رسیده بود که در این زمان سایر کارکنان یا هنوز نیامده اند، یا اداره را ترك کرده اند و تنها اشخاص مهم و کلیدي کار می کنند.
بنابراین خود آنها به تلفن جواب می دهند و این گونه بهتر می توانند با کسی که می خواهند قرار ملاقات بگذارند.
فرصتهاي مناسب خود را خلق کنید
عادت کنید که به سرعت حرکت کنید. اشخاص موفق در هر زمینه اي احساس اضطرار دارند. تنها درصد کمی از کارکنان وقتی فرصت به سراغشان می آید، دست به کار می شوند. شما هم باید یکی از اعضاي این درصد کم باشید.
وقتی جوان تر بودم، با خود می گفتم هرگاه فرصت مطلوب از راه برسد دست به کار می شوم. اما بعد فهمیدم فرصت مطلوب هرگز خود به خود از راه نمی رسد.
از همان جایی که هستید شروع کنید
تئودور روزولت زمانی گفت :«کاري را که می توانید، با آنچه دارید و در همان جایی که هستید، انجام دهید» این کلید موفقیت است.
«کاري را که می توانید، با آنچه دارید و در همان جایی که هستید، انجام دهید» به زمان حال توجه کنید، موقعیت فعلی تان را در نظر بگیرید.
منتظر نمانید که همه چیز درست شود. شما هستید که باید همه چیز را درست کنید.
در این لحظه به اطراف خود نگاه کنید و از خود بپرسید: «چه کار می توانم انجام دهم که بیشترین ارزش را نصیب کسانی که با آنها سروکار دارم، بکنم»
چه کاري می توانید انجام دهید که کارهایتان را سریع تر، آسانتر و بهتر براي اشخاصی که به شما وابسته اند انجام دهید؟ واکنشی نباشید.عامل باشید.
کسی باشید که فرصتها را نصیب خود می سازد و اگر فرصت مناسبی نمی بینید، آن را با تلاشهاي خود خلق کنید.
از خود انسانی لازم و ضروري بسازید
یکی از منشیهاي ساکن بوکاراتون فلوریدا، در یکی از همایشهایم داستان جالبی برایم تعریف کرد. او به یکی از نوارهاي من، درباره موفقیت، گوش داده بود و تصمیم گرفته بود که تا سال آینده 59 درصد بر درآمد خود بیفزاید.
او ماهی 1,500 دلار حقوق می گرفت. این زن می گفت که فکر نمی کرد بتواند تا این حد بر درآمد خود اضافه کند زیرا او در دبیرخانه اي کار می کرد که حقوق همه به یک اندازه و ثابت بود.
با این حال، او دنبال راههایی گشته بود که براي رئیسش تولید ارزش کند.او متوجه شد که رئیسش وقت قابل ملاحظه اي را صرف پاسخ دادن به مکاتبات روزانه می کند.
یکی از روزها، او تمام نامه هاي رئیسش را برداشت و جواب آنها را نوشت و بعد نامه ها را براي ویرایش و امضاء به نزد رئیسش برد.
رئیسش از کار او شگفت زده شد و بعد او را تشویق کرد که به این کار ادامه دهد. دیري نگذشت که 90 درصد مکاتبات رئیسش را انجام می داد.
او بعد از آن در یک دوره آموزشی شرکت کرد تا درباره گزارش نویسی اطلاعات و مهارتهاي بیشتري به دست آورد.
هر روز که می گذشت، او می توانست کارهاي بیشتري انجام بدهد.و در نتیجه رئیسش فرصت بیشتري پیدا می کرد که به کارهاي اساسی تر خود بپردازد.
کاشت و برداشت
بعد از گذشت حدود سه ماه رئیسش او را به اتاق خود صدا زد و در را بست. رئیسش گفت از کاري که او می کند بسیار متشکر است و می خواهد بر دستمزدش بیفزاید.
و بعد به او گفت این موضوع را با کسی در میان نگذارد، مبادا که تولید سر و صدا بکند. بعدحقوق او را از ماهی 1,500 دلار به ماهی 1,750 دلار افزایش داد .
خانم منشی از رئیسش تشکر کرد و مجدداً دنبال راههایی گشت که بیشتر بتواند به او کمک کند. سه ماه بعد، آقاي رئیس باز هم بر حقوق او افزود.
تا پایان سال حقوق او به 2,250 دلار رسید که 50 درصد از حقوق او سال اول او بیشتر بود.
به اشخاص بیشتر خدمت کنید
هر شغلی که دارید فرصت مناسبی است که مسائل را حل کنید و نیازهاي دیگران را برطرف سازید.از آنجایی که نیازها و خواسته هاي اشخاص نامحدود است،
شما براي ارزش افزایی هم نامحدود است هر خوش بیاري و فرصت مناسب با ایده اي براي خدمت کردن بیشتر شروع می شود.
تقریباً تمامی کارفرمایانی که شرکتهاي موفقی درست می کنند در خدمت سازمانهاي دیگري هستند که بر ارزشهاي آنها اضافه کنند.
منابع اصلی ارزش، کلید خلق ثروت، زمان و دانش است.وظیفه شما این است که پیوسته بر دانش خود بیفزایید.
بیش از 400 سال قبل فرانسیس بیکن گفت دانش، قدرت است. اما این حرف به طور نسبی درست است. تنها زمانی که این دانش را در زمینه اي مورد استفاده قرار دهید تبدیل به قدرت میشود.
کار شما باید این باشد تا دانشی را فراهم آورید که بتوانید کارتان را سریع تر و به نحو احسن انجام بدهید.
ارزش بیشتري تولید کنید
به عبارت ساده، موفقها مولدتر از غیر موفقها هستند.موفقها عادات بهتري دارند.آنها رؤیاهاي بزرگ تري در سر می پرورانند. آنها براساس هدفهاي مکتوب خود کار می کنند.
آنها کاري را که دوست دارند، انجام می دهند و براي بهتر وباز هم بهتر شدن تلاش می کنند. آنها از توانمندیهاي طبیعی خود بیشترین استفاده را می کنند.
آنها پیوسته راه حلهایی براي مسائل موجود پیدا می کنند.آنها از هر لحظه زندگی خود براي رسیدن به حداکثر نتایج استفاده می کنند.
از اینها که بگذریم، آنها مرتب به پیرامون خود نگاه می کنند تا در هر کاري که می کنند ارزشی به وجود آورند.آنها در تمام لحظات کاري خود کار می کنند.
آنها حرکتی پیش رونده دارند و در نتیجه خیلی زود متوقف ناشدنی می شوند.
تمرینات عملی
1- مهم ترین و ارزشمندترین کاري را که می کنید، شناسایی نمایید. چگونه می توانید کارتان را به شکلی سازماندهی کنید که این کار را بیشتر انجام بدهید؟
2_ از امروز مصمم شوید که عادت وقت شناسی را در خود ایجاد کنید. زمان لومباردي را در زندگی خود لحاظ کنید و در محل قرارهاي خود 15 دقیقه زودتر حاضر شوید.
3_روزتان را طوري برنامه ریزي کنید که یک ساعت زودتر در محل کارتان حاضر باشید. در مدت صرف ناهار کار کنید و یک ساعت دیرتر در محل کارتان باقی بمانید.
4_در تمام مدت کار، کار کنید.حتی یک دقیقه را تلف نکنید.اگر کسی خواست وقت شما را بگیرد، به او بگویید که کار دارید و بعد کارتان را بکنید.
5_ به زیر پایتان نگاه کنید تا الماسها را پیدا کنید. در هر جا و شرایطی که هستید ارزش بیشتري تولید کنید.
6_از امروز مصمم شوید که به استقلال مالی برسید. طلبه پول و ثروت شوید. ثروتمند شدن مهارتی است که می توانید آن را فرا بگیرید.
7_از امروز فرمول 40 به اضافه را در مورد کارتان رعایت کنید.هفته اي 50 تا 60 ساعت کار کنید.خود را درجانب فرشته ها قرار دهید.
پیشنهاد می کنیم این مطالب رو هم ببینید::
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش نهم) فکرتان را عوض کنید _ از نیروهاي ذهنی خود استفاده...
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش ششم) فکرتان را عوض کنید کیفیت زندگی یک شخص را عمق...
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش دهم) فکرتان را عوض کنید _ اندیشه خود را در خدمت...
- فکرتان را عوض کنید تا زندگیتان تغییر کند(بخش هشتم) فکرتان را عوض کنید _مانند یک نابغه فکر کنید کاري...
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.