تکنیک های قدرتمند فروش (بخش اول)
تعریف فروش از نظر تام هاپکینز
فروشندگی، حرفه ای است پیچیده و قابل تامل. موفقیت در این حرفه در گروی برخورداری از مهارت فنی و
تخصصی و مهارت برقراری ارتباط و تعامل با دیگران می باشد.
برخلاف تفکرات رایج، فروشندگی، مجبور ساختن مشتری به خرید نیست. فروشنده حلقه ارتباطی زنجیره
سازمان با مشتری است.
فروشنده کسی است که نیاز مشتری را درک نموده، به منظور انتخاب صحیح، مشتری را صادقانه راهنمایی
نماید و سرانجام قادر باشد توافق و اعتماد مشتری را برای خرید، جلب نماید.
در این جا به یکی از اصولی ترین و موفق ترین روش بازاریابان بزرگ می پردازیم که میتواند فانوس روشنی بر
دست بازاریابان اینترنتی باشد و از آن به خوبی بهره ببرند.
از اینجا شروع میکنیم:
وقتي نتوان به مردم اعتماد كرد، بازارها بد كار ميكنند. براي معاملات خيلي ساده، كه خريدارجنس شناخت
پذيري را نقدا مي خرد، نيازي به اعتماد نيست؛
اما بيشتر معاملات به اين سرراستي نيستند. اقتصاد گسترده، مبتني بر توانايي ايجاد تعهدات موثق است.
وقتي در مورد كالايي نااطميناني وجود داشته باشد
(كه تقريبا در مورد هر چيزي كه مي خريد اينگونه است)
شما به عنوان يك خريدار به فروشنده وابسته هستيد.
وقتي غذا مي خريد مطمئن هستيد كه شما را مريض نمي كند وقتي دارو مي خريد، اميدواريد كه عوارض
جانبي نداشته باشد.
فرضتان اين است كه ماشيني كه مي خريد به طور قابل اطمينان كار مي كند و انتظار داريد كه تعميركار آن را درست تعمير كند.
شما اميدواريد كه كارمندانتان تنبل نباشند. در مشاوره با يك پزشك يا حسابدار به صلاحيت آنها اعتماد مي كنيد.
هرجا كه خريدار نتواند از پيش كیفيت را بررسي كند ، فروشنده بايد به گونه اي قادر باشد تا به خريدار اطمينان دهد.
در سوي ديگر، شما به عنوان يك فروشنده، هرگاه به خريدار نسيه مي دهيد به وي اعتماد كرده ايد.
اگر به مصرف كنندگان اجازه مي دهيد كه كالاهاي شما را بدون پرداخت بردارند؛ يعني مطمئن هستيد كه آنها صورت حسابهايشان را پرداخت خواهند كرد.
به قول مارك تواين «صداقت بهترين روش است؛ البته وقتي كه در آن پول باشد. » وي با بيان اين كنايه، یکی از عناصر كليدي بازار خوب طراحي شده را شناسايي كرده بود.
بعضي مردم ذاتاً صادق و درستكار هستند و برخي اين گونه نيستند.
بازار خوب طراحي شده طيفي از سازو كارهاي رسمي و غيررسمي را دارد كه اطمينان مي دهند كه واقعاً پول در درستكاري است.
اطمينان بازار نتيجه قواعد و سنتهايي است كه حتي مردم فريبكار را نيز تشويق ميكند كه به قولشان وفا كنند.
خوشنامي، تضميني براي کیفیت است. يك بنگاه خوشنام، آرامش خاطر بيشتري به همراه مي آورد تا بنگاهي كه تا به حال اسمش را نشنيده ايد.
از آنجايي كه هر رفتار نادرستي ميتواند به اعتبار باارزش بنگاه آسيب برساند، شما مي توانيد مطمئن باشيد كه كار از طريق بنگاه خوشنام به موقع انجام خواهد شد و شما را فريب نخواهند داد.
براي مثال ، پراكندگي قيمت كه در ميان خرده فروشان اينترنتي تداوم دارد بازتابي از نياز مصرف كنندگان به اطمينان است.
از آنجايي كه شركت هاي معروف مي توانند نسبت به رقباي گمنام تر خود پول بيشتري مطالبه كنند، اين شركتها درآمدي از خوشنام بودنشان كسب مي كنند.
انتقال اطلاعات به صورت قانع كننده مي تواند دشوار باشد. شما چگونه مي خواهيد مشتريان بالقوه تان را متقاعد كنيد كه توليدات شما از رقبايتان بهتر است؟
فرض كنيد كه توليد شما واقعا بهتر باشد. همچنين فرض كنيد كاري هست كه شما مي توانيد انجام دهيد كه مشتريان هدف شما مشاهده كنند.
اين كار نه تنها براي شما هزينه دارد، بلكه نكته كليدي اين است كه در حالتي كه شما غيرصادق باشيد نسبت به حالتي كه درستكار بوديد ، هزينه بيشتري براي شما دارد.
اجازه دهيد اين فعاليت را «علامت » بناميم. مشترياني كه شما را در هر حال انجام اين فعاليت مي بينند، استنباط ميكنند كه شما واقعا راست مي گوييد.
وقتي شما علامت مي دهيد، در حال پيروي از اين پند اخلاقي هستيد كه صداي عمل رساتر از حرف است ( به عمل کار برآيد به سخنداني نيست)
19. راهکار برای موفقیت در فروش
1 برای انجام کارهای ساده باید خیلی زرنگ بود!
-2 موفقیت سفر است نه هدف.
-3 در فروش، خودرا به جای مشتری بگذار.
-4 در هر تجارتی روابط انسانی مهم تر از جزئیات فنی است.
-5 ما سوای این که مشتری با شما چه رفتاری( خوب یابد) دارد شما کرامت انسانی خود را به نمایش بگذارید ، مطمئنا او مجذوب شما خواهد شد.
6 به محض ورود مشتری به محل کار یا اداره شما با او احوالپرسی کنید.
-7 پیشرفت های کوچک را نادیده نگیرید که این ها شما را به موفقیت بزرگ می رساند.
-8 به قول هایی که هنگام فروش به مشتری داده اید وفادار باشید.
اگر کسی کت وشلوار شما یادش بماند ولبخند شما را به یاد نیاورد…در این صورت به اندازه ی کافی لبخند نزده اید.
-10 در فروش سعی کنید وقتتان را به اقسام زیر تقسیم کنید:
59 درصد گوش دهید 26 در صد صحبت کنید 9 درصد بنویسید و 6 درصد بخوانید.
-11 مشتری کسی است که هزینه مسافرت ،درمان، تحصیل و ازدواج فرزندانتان و…رافراهم میکند. پس قدرش را بدانید.
-12 مشتری راضی بهترین تبلیغ برای شماست.
-13 فروش پایان معامله نیست بلکه اغاز ان است.
-14 هرگز با مشتری بحث نکنید.
-15 دو راه برای شاد شدن هست : از خواسته هایتان بگذرید یا از وسایلی برای رسیدن به خواسته هایتان کمک بگیرید.
-16 تغییر کنید پیش از آن که ذهنیت مشتری تغییر کند.
-17 مشتری رئیس ماست.
-18 مواظب افکارتان باشید ، انها کلمات را می سازند و اینها اعمال را و اینها عادات را و اینها هم شخصیت شما را.
-19 تجارت به جایی می رود که دعوت شده و در جایی می ماند که با ان رفتار خوبی شده است.
جلب رضایت مشتری
رمز موفقیت بازاریابان بزرگ، کیفیت رفتار آن ها با
مشتری است. یکی از تعاریف بازاریابی میتواند «هنر جلب
رضایت مشتری برای انتخاب، خرید و تکرار خرید یک کالا یا خدمت » باشد.
مسئله اصلی که می بایست بر روی آن تمرکز کنیم،
این است: « چگونه می توانیم با مشتریان برخورد
مناسبی داشته باشیم؟ به طوری که بتوانیم به نتایج
مورد دلخواه دست یابیم » و اصول مشتری مداری کدام است؟
ایجاد اطمینان در مشتریان احتمالی و جلب اعتماد آنان سخت ترین کار برای کسانی است که کالا یا خدماتی را برای عرضه در بازار دارند.
می گویم سخت ترین کار است بخاطر آنکه پیش از هر اقدامی در خصوص آن، باید بسیار درباره آن فکر کرد و پس از تعیین استراتژی، تکنیکها و تاکتیک هایی را آزمود و نهایتاً با برخورداری از یک ثبات رویه آن استراتژی را به اجرا گذاشت.
جلب اعتماد مشتری راه های مختلفی دارد و با توجه به نوع کالا یا خدماتی که ارائه می کنید، می توانید استراتژی های مختلفی را به کار برید.
اما یک سری از کارها به نوع کالا یا خدماتی که ارائه می دهیم بستگی ندارد و به نوعی جزو اصول ایجاد اطمینان در مشتری و جلب اعتماد او به شمار می آید.
6. حقیقت تلخ در فروشندگی
آیا تا بحال با این موقعیت روبرو شده اید؟
تصور کنید . . .
فروشنده الف به شما یک جارو برقی گران قیمت میفروشد. یک ساعت است که درباره ویژگی هایش با شما صحبت می کند.
پیش از آن با افتخار می گوید که محصولشان بهترین است. او قابلیت های جارو برقی را به وضوح به شما نشان می دهد.
شلنگ آن قابل بلند شدن است، قدرت بالای موتور، انرژی بسیار کم مصرفی و… این فروشنده عملا از کلمات نافذ و تاثیرگذار استفاده کرد تا با استفاده از اين روش روانشناسانه ،
شما کیف پولتان را باز کنید و او تعارف می کند که همه پول را برگرداند، با سه سال گارانتی و ضمانت بدون برو برگرد.
به نظر می رسد که این بهترین تعارفی است که شما را خلع سلاح می کند.
ولی، شما درنگ می کنید. می خواهید درباره اش فکر کنید.
فروشنده دیگر آقای ب چند روز بعد می آید. او همان محصول را به شما می فروشد. آقای ب تقریبا همان کار آقای الف را انجام می دهد ولی این دفعه ضعف محصول را نشان می دهد.
او تاکید می کند که ضعف محصول چیز مهمی نیست. محصول جهت تعمیر طراحی می شود.
شما از کدامیک خرید خواهیدکرد؟
اگر من جای شما بودم، از فروشنده ب خرید می کردم. در ظاهر این حرکتی ناخوشایند به نظر می آید ولی درونمان این خوبی را احساس می کند.
ما به دنبال صداقت هستیم.
بگذارید برایتان مثالی بزنیم . . .
اگر شما در حال فروش ویولن دست ساز از طریق اینترنت هستید، چطور قادر خواهید بود که رقبایتان را شکست دهید؟
شما باید نشان دهید که تصورتان بر این است که ویول نهای شما به تکمیلی ویولن های ماشینی نیست.
اين عين صداقت است که حقیقت را به آنها می گویيد. گاهی خراش هایی بر سطحشان وجود دارد. تُن هر
«زه » نیز قابلیت کار کردن با کامپیوتر را ندارد.
بدترین ویژگی این ویولن نیز این است که هر یک از آنها در مدل، صدا واندازه با دیگری تفاوت دارد.
ولی من به شما اطمینان می دهم که این ویولن به دست صنعت گران و تحت کنترل و نظر ویولونیست های
برتر ساخته شده است .
این است که ویولن ها را تک و معتبر می سازد.
این ویژگی هست که مانع می شود شما سراغ مدلهای ماشینی بروید. این روش استفاده از مولفه صداقت در
فروش است.
اينکه شما صادقانه یا فریبکارانه صداقتتان را نشان دهید، مهم نخواهد بود!
حقیقت تلخ این است که مردم وقتي ببينند که شما عمداً و داوطلبانه ضعف محصولتان را برملا مي کنيد ، با
رغبت بيشتري راضی به خرید می شوند.
اما متاسفانه تعدادبسیار کمی از فروشندگان این کار را می کنند. بیشترشان یاد گرفته اند که فقط برتری های
محصول را نشان دهند. مخصوصا این کار در اینترنت به حد مبالغه رسیده است.
اکنون این شانس شماست! برای تاثیر بر روی مشتری با دیگران متفاوت باش و بیشتر با مشتری همدل باش.
فقط یک ضعف از محصولت را بگیر. در موردش صادقانه بگو. نشان بده
که چطور این ضعف زیاد مهم نیست و يا اينکه با برتری های دیگر جبران می شود. این راهی است که
فروشتان را بیشتر می کند. شما به ظاهر ضعیف هستید در حالیکه بسیار قوی هستید.
همدردی با مشتری و احساس اطمینان
بر فرض مثال ما میتوانیم آپشن هایی در وب سایت قرار دهیم که وقتی کاربر با مشاهده آن آپشن ها قصد
خرید پیدا کرد از استرس اینکه نکند خرید ناموفقی داشته باشم آسوده خاطر باشد.
مثلاً : اطراف دکمه خرید محصول در وب سایت از لوگو و عکسهای شرکتهای بزرگ و برند استفاده کنیم که ما
مفتخر طراحی و خدمتگزاری آنان را داشتیم .
و یا اینکه برای محصولات خودمان گارانتی قرار دهیم و چیزی فراتر از آن گارانتی با برگشت پول به این صورت
کاربر هم احساس همدردی میکند و هم قوت قلب برای خرید پیدا میکند.
در ساختار آناتومی یک وب سایت ما باید از کوچکترین ابهامات دوری کنیم و حتماً ابهامات پرداخت را درج
کنیم و یا برای کاربر طوری توضیح دهیم که هیچگونه شک و تردید در خرید محصولات سایت نداشته باشد .
نظرات و پیشنهادات میتواند گزینه خوبی برای محصولات و نقد آن در سایت باشد .
وقتی کاربر با خواندن نظرات مثبت و منفی در وب سایت مواجه میشود ، به خوبی درک میکند که چه ایرادی
از طرف کاربران بی ریا می باشد و چه ایرادی قلابی .
منبع رضایت یک مشتری راضی از خرید محصولاتمان در سایت قید شود .زمان پست و ارسال محصولات را خیلی واضح و مشخص معین کنیم .
یک پیشنهاد دو پهلو دادن در صفحه توضیح محصولات میتواند خرید را برای مشتری آسان کند و محصول
مورد نظر را خرید کند.
این موارد میتواند کاربر را قانع سازد یا گاهی میتواند دلگرم شود که از سایت مورد نظر خرید کند.
موفقيت در فروش نصيب كسي كه كمترين قيمت را دارد نمي شود.
موفقيت در فروش نصيب كسي كه بهترين مشتريان را دارد نمي شود.
و موفقيت در فروش نصيب كسي كه باهوش ترين فرد است نمي شود.
آیا میدانید چه كسي واقعاً فروش فوق العاده ای دارد؟
همه ما از قدرت کلمات در گفتارها و نوشته ها آگاه هستیم و می دانیم کلمات هستند که شالوده اصلی یک
گفتار را تشکیل می دهند.
مطمئنا این موضوع در نوشتن بیشتر خودش را نشان می دهد، بطوریکه در تبلیغات های رسانه ای و فروش
محصولات از واژه ها و کلمات مختلفی که افراد را به خود جذب کند ، استفاده می کنند.
چیزی که همیشه خود من به آن فکر می کنم اینست که واقعاً باید از چه جور کلماتی در بین نوشته ها و
مخصوصا فروش محصولات و ارائه خدمات استفاده کرد ؟
پس می بینیم که خود این موضوع می تواند یک ایده خوب برای نوشتن در این مورد باشد و مشغول تدوین
یک فهرست و لیست از کلمات جذب کننده شویم که در اینجا مختصراً در موردشان گذرا بحث میکنم
و امیدوارم کمک کننده خوبی برای جذب مشتریان بیشتر محصولات شما باشد. خب این موضوع چیزی است
که همه ما به آن نیاز داریم ، درست است?
قدرت کلمات از سالیان دور و در طول تاریخ همچنان تا به حال ادامه داشته و ادامه خواهد داشت و ما این
کلمات را می توانیم در میان شعرها ، نثرها ، رمان ها ، مقاله ها و … پیدا کنیم ، اما بحث ما در مورد کلمات
ادبی نیست.
مبحث ما سر این موضوع است که با به کار بردن چه نوع کلماتی می توانیم کاربران و مشتریان بیشتری را به خود و محصولاتمان جذب کنیم !
نکته مهم : قدرتمند ترين واژه ها مي توانند «قدرتمند ترين عبارت ها » را بيافرينند. در استراتژي هاي توليد
و نيز بازاريابي، بايستي «قدرتمندترين آمال و آرزوها » ،« قدرتمند ترين و موثرترين تصاوير » را خلق كرد و با
استفاده از «قدرتمندترين عبارتها « احساسات » مشتريان بالقوه يا بالفعل را هدف قرار داد.
«عبارت هاي قدرتمند » عبارت هايي هستند كه مي توانند «احساسات مشتري يا مخاطب شما » را تحريك
كنند و آنها را به سمت و سوي «اتخاذ تصميمي احساسي » سوق دهند.
با اين شيوه مي توان «فروش » را بالا برد و «محصول » را در بازار هر بازاري كه مورد توجه و مورد نظر ما است
جا انداخت.
نکته اینجاست که :
در تبلیغ محصول خود، ذهن ها را هدف قرار دهید شما هنگامی به نتیجه میرسید که نام یا علامت مورد نظر
را در ذهن ها ماندگار کنید نه تابلوهای درخشان خیابان را .
علائم و تصویر همیشه جایگاهی محکم در ذهن آدمها دارند . بر فرض مثال :
آیا تابستان گذشته را که به همراه خانواده ات برای گذراندن تعطیلات به شمال کشور رفتی، یادت هست؟
وقتی که به آن خاطره فکر می کنی، ممکن است فقط تصاویری از آن روز را به یاد بیاوری که به شنا رفتی و
یا تصاویری از شبی که لب دریا بال خوردی.
اما این تصاویر چگونه در ذهن ذخیره می شوند و تو بعداً از دیدن و یادآوری آ نها لذت می بری؟
جواب این است:در علم بازاریابی و فروش ما نقطه نظرها را باید جذب کنیم ، باید با تصویر محصول خود را در
حافظه کاربر جا انداخت.
در انتخاب عنوان محصول خود باید از پایین ترین سطح نردبان تصور استفاده کرد .
از خودتون می پرسید که پایین سطح نردبان تصور چیست؟
شاید برای شما هم پیش آمده باشد که با شنیدن یک کلمه یا کاراکتر ذهن شما سریع از آن کلمه یک
تصویر ساخته باشد ، میتوان گفت بعضی از کلمات و جملات می تواند آهنگ خاصی را در ذهن بوجود آورد و
همچنین تصویر خاصی را .
باید در صحبت هایمان طوری جمله بندی کنیم که از تصاویر خاص و مورد علاقه افراد شکل بسازیم .
و این یک هنر است که بازاریاب آن را به خوبی درک میکند که تصویر ذهنی چیست و چگونه اشتیاق یک مشتری را به خرید محصول بیشتر کند.
گام موثر برای جلب رضایت مشتری
خدمات مناسب به مشتریان، شریان حیاتی هر کسب و کاری است. شما می توانید با تبلیغات و قیمت های
مناسب، خریداران جدیدی جذب کنید، ولی اگر نتوانید آنها را مجاب به خرید مجدد
کنید، کسب و کار شما در بلندمدت سودآور نخواهد بود.
کیفیت مناسب خدمات همان چیزی است که مشتریان را مجاب به خرید مجدد می کند و باعث می شود
مشتریان را خوشحال بدرقه کنید- آنقدر خوشحال که بازخورد مناسبی از کار شما به دیگران بدهند (تبلیغات
دهان به دهان ایجاد شود)
اگر شما فروشنده خوبی هستید، می توانید هر چیزی را فقط برای یک بار به هر کسی بفروشید، ولی این
نگرش شما به کیفیت خدمات است که تعیین می کند شما باز هم می توانید به او چیزی بفروشید یا نه!
در واقع این ماهیت کیفیت خدمات است که یک رابطه بلندمدت با مشتری را شکل می دهد. رابطه ای که
هر یک از مشتریان احساس کند مایل است شما را دنبال کند.
تاکنون برای ایجاد چنین رابطه ای چه کاری کرده اید؟ این ضرب المثل را به یاد داشته باشید
که شما با اعمالتان مورد قضاوت قرار می گیرید و نه با گفته هایتان.
اگر می خواهید خدمات مناسبی به مشتریانتان ارائه دهید، مطمئن شوید کارهای زیر شما را به هدفتان
نزدیک میکند:
1. به تلفن ها پاسخ دهید.
بهتر است کسی تلفن های شما را جواب دهد و از به کار بردن تلفن های پیغام گیر خودداری کنید، زیرا اکثر مردم دوست دارند کسی به آنها پاسخ دهد و شنیدن صدای ضبط شده را دوست ندارند.
برای پاسخگویی به تلفنها می توانید کارمندان بیشتری استخدام کنید.
2. هرگز قول ندهید، مگر آنکه انجامش دهید.
اعتمادسازی یکی از نکات کلیدی در هر رابطه ای است و کیفیت خدمات نیز از این قاعده مستثنی نیست.
برای مثال اگر می گويید: مبلمان جدیدتان پنج شنبه به دستتان می رسد، مطمئن شوید که محصول پنج
شنبه به دست مشتری می رسد، در غیر این صورت آن را نگويید
قبل از اینکه هر قولی به مشتری بدهید خوب فکر کنید. زیرا هیچ چیزی مثل بدقولی برای مشتری ناراحت کننده نیست.
3. به مشتریان گوش دهید.
آیا چیزی ناراحت کننده تر از این هست که شما به کسی بگويید چه می خواهید یا مشکلتان را بگويید و متوجه شوید طرف مقابل به حرف های شما توجه نکرده است و باید دوباره توضیح دهید؟!
اجازه دهید مشتریتان صحبت کند و پاسخ های مناسبی چون یک راه حل، به او ارائه دهید.
4. به نارضایتی ها و شکایت ها توجه کنید.
هیچ کس دوست ندارد به شکوه ها گوش دهد و برای طفره رفتن از آنها نیز همه ما این جمله را شنیده ایم:
«نمی توان همه افراد را همیشه راضی کرد ». شاید این گونه باشد،
اما اگر به شکایت مشتری توجه کنید، در آن لحظه می توانید او را راضی کنید و کسب و کارتان را نیز به جایگاهی با کیفیت خدمات مناسب برسانید.
5. برای مشتریان مفید باشید، حتی اگر فورا به سود نرسید
روزی برای تعمیر ساعتم به یک ساعت فروش محلی مراجعه کردم. پس از اینکه مشکل ساعتم را گفتم، او وسایلش را گشت و با یک پین کوچک بند ساعتم را تعمیر کرد و گفت این کار کوچکی بود و از من پولی نگرفت.
فکر می کنید اگر بخواهم بند ساعتم را عوض کنم یا ساعت جدیدی بخرم، به چه کسی مراجعه می کنم؟ و فکر می کنید این داستان را برای چند نفر تعریف می کنم؟
6. کارکنان را آموزش دهید تا همیشه مفید، مودب و دارای دانش باشند.
این کار را خودتان انجام دهید یا کسی را استخدام کنید تا آنها را آموزش دهد.
در مورد کیفیت مناسب خدمات با کارکنان صحبت کنید و به هر یک از آنها اطلاعات و قدرت کافی بدهید تا تصمیماتی برای افزایش رضایت مشتریان بگیرند.
7. قدمهای بیشتری برای مشتریان بر دارید.
برای مثال اگر کسی به مغازه شما آمد و از شما خواست تا در پیدا کردن محصولی به او کمک کنید، فقط نگويید «توی قفسه سوم » بلکه او را تا کالای مورد نظر همراهی کنید.
همچنین بهتر است منتظر بمانید تا ببینید سوال یا تقاضای دیگری نیز دارد. برای بهبود کیفیت خدماتتان خدمات بیشتری به مشتریان ارائه دهید.
ممکن است در آن لحظه مشتریان به این خدمات بیشتر واکنش نشان ندهند، ولی مشتریان به این خدمات بیشتر توجه می کنند و به دیگران نیز انتقال می دهند.
8. چیزهای بیشتری به مشتریان بدهید.
این چیزهای بیشتر می تواند کوپنهای تخفیف برای خریدهای آتی، اطلاعات بیشتر در مورد استفاده از محصول یا حتی یک لبخند باشد.
مردم همیشه دوست دارند بیشتر از آنچه انتظار دارند به دست آورند. هرگز فکر نکنید کارهای کوچک اثربخش نیست. برای مثال یک قاب ساز کوچک یک بسته عکس بر روی قابی که ساخته بود می گذاشت و به مشتری هدیه می کرد.
این کار کوچکی است، ولی بسیار ارزشمند است.
اگر این هشت قانون ساده را دائما به کار ببندید، کسب و کار شما معروف به خدمات مناسب می شود و بهترین قسمت اين است كه خدمات خوب به مشتری باعث جذب مشتریان جدید می شود و از هزینه های سرسام آور تبلیغات نیز می کاهد.
چگونه میتوان محصول خود را در کمترین زمان ممکن به مشتری بفروشید؟
آیا میدانید مشتری کمتر از 3 ثانیه زمان برای فروش در اختیار شما میگذارد؟
آیا میدانید در آن 3 ثانیه زمان چگونه یک فروش باورنکردنی داشته باشید؟
آیا تا بحال پیش خودتان فکر کردید راه فرار از بن بست فروش در بازارهای کسب و کار در ایران چیست؟
پیشنهاد می کنیم این مطالب رو هم ببینید::
- تکنیک های قدرتمند فروش (بخش دوم) تکنیک های قدرتمند فروش در بخش اول در مورد یکسری...
- روانشناسی فروش و ده کلید موفقیت روانشناسی فروش اگر شما هم تصمیم دارید به فروشنده...
- 101 ایده بازاریابی (بخش اول) ۱۰۱ ایده بازاریابی آیا از روش های پر قدرت معرفی...
- تولید فرصت برای افزایش فروش افزایش فروش اکنون شما در مسیر خوبی حرکت می...
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.